توبه هرگاه حقیقی و واقعی باشد، و از اعماق جان برخیزد و جامع شرایط باشد، به یقین مقبول درگاه خدا می شود، و آثار و برکاتش نمایان می گردد.
شخص توبه کار پیوسته در فکر جبران گذشته است، و از آنچه از نافرمانی ها و عصیان از او سر زده نادم و پشیمان است.
توبه کاران واقعی، خود را از مجالس گناه دور می دارند واز عواملی که گناه را وسوسه و تداعی می کند، بر حذر می باشند .
توبه کاران خود را در پیشگاه خدا شرمنده می بینند، و همواره درصدد کسب رضای اوهستند.
با این علائمی که گفته شد توبه کنندگان حقیقی را از تظاهرکنندگان به توبه بخوبی می توان شناخت.
بعضی از مفسران در تفسیر آیه شریفه «یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید به سوی خدا توبه کنید، توبه خالص» (سوره تحریم، آیه 8) در توضیح معنی «نصوح» چنین گفته اند: مراد از توبه نصوح، توبه ای است که مردم را نصیحت می کند که مانند آن را به جا بیاورند، چرا که آثار آن در توبه کار ظاهر شده، یا شخص توبه کار را نصیحت می کند که گناهان را ریشه کن کند، و هرگز به سوی آن باز نگردد. و بعضی آن را به توبه خالص تفسیر کرده، در حالی که بعضی دیگر نصوح را از ماده نصاحت به معنی دو زندگی گرفته اند، چرا که رشته های دین و ایمان را که گناه پاره
[244]
کرده بود، بار دیگر به هم می دوزد یا توبه کار را که از اولیاء الله جدا ساخته بود، به جمع آنها باز می گرداند. (43)
برکات و منافع توبه بسیار فراوان است که در آیات و روایات بطور گسترده به آنها اشاره شده است.
از جمله امور زیر است:
1- گناهان را محو و نابود می کند همان گونه که در ذیل آیه یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحا آمده است: «عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم؛ امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را بپوشاند. » (سوره تحریم، آیه 8)
2- برکات زمین و آسمان را بر توبه کاران نازل می کند، چنان که در آیات 10 و 11 و 12 سوره نوح آمده است: «فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا- یرسل السماء علیکم مدرارا- و یمددکم باموال و بنین و یجعل لکم جنات و یجعل لکم انهارا؛ به آنها (قوم نوح) گفتم از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است تا بارانهای پر برکت آسمان را پی در پی بر شما بفرستد، و اموال و فرزندانتان را فزونی بخشد، و باغهای سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد. »
3- نه تنها گناه را می پوشاند و از بین می برد، بلکه آن را مبدل به حسنه می کند، همان گونه که در آیه 70 سوره فرقان آمده است که می فرماید: «الا من تاب و آمن و عمل عملا صالحا فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات؛ مگر کسانی که توبه کنند، و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل می کند. »
4- هرگاه توبه کاملا خالص باشد، خداوند آنچنان آثار گناه را می پوشاند که در حدیث آمده حتی فرشتگانی را که مامور ثبت اعمال او هستند به فراموشی وا می دارد و به اعضاء پیکر او که مامور گواهی بر اعمال وی در قیامتند دستور می دهد که گناهان او را، مستور دارند، و به زمین که گناه بر آن کرده و گواه بر عمل او در قیامت است نیز فرمان می دهد که آن را کتمان کند به گونه ای که روز قیامت هنگامی که در صحنه رستاخیز حضور
[245]
می یابد، هیچ کس و هیچ چیز برضد او گواهی نخواهد داد. متن حدیث چنین است:
امام صادق علیه السلام فرمود:
«اذا تاب العبد توبة نصوحا احبه الله و ستر علیه فی الدنیا و الآخرة فقلت و کیف یستر علیه؟ قال ینسی ملکیه ما کتبا علیه من الذنوب و یوحی الی جوارحه اکتمی علیه ذنوبه، ویوحی الی بقاع الارض اکتمی ما کان یعمل علیک من الذنوب فیلقی الله حین یلقاه ولیس شی ء یشهد علیه بشی ء من الذنوب. » (44)
5- توبه کار حقیقی چنان مورد عنایت و محبت پروردگار قرار می گیرد که حاملان عرش الهی نیز برای او استغفار می کنند، و تقاضای ورود او و خانواده اش را در بهشت برین و جنات عدن می نمایند.
درحدیثی می خوانیم که: «ان الله عزوجل اعطی التائبین ثلاث خصال، لواعطی خصلة منها جمیع اهل السماوات و الارض لنجوا بها؛ خداوند به توبه کنندگان (واقعی) سه فضیلت داده است که هرگاه یکی از آنها را به جمیع اهل آسمانها و زمین بدهد، مایه نجات آنها است. »
سپس به آیه شریفه «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین؛ خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست دارد! » (45)اشاره کرده می فرماید: «فمن احبه الله لم یعذبه؛ هرکس خداوند او را دوست دارد، او را عذاب نخواهد کرد. »
بعد به آیه شریفه «الذین یحملون العرش ومن حوله یسبحون بحمد ربهم و یؤمنون به و یستغفرون للذین آمنوا ربنا وسعت کل شی ء رحمة و علما فاغفر للذین تابوا و اتبعوا سبیلک و قهم عذاب الجحیم- ربنا و ادخلهم جنات عدن التی وعدتهم و من صلح من آبائهم وازواجهم و ذریاتهم انک انت العزیز الحکیم - و قهم السیئات و من تق السیئات یومئذ فقد رحمته و ذلک هو الفوز العظیم؛ فرشتگان که حاملان عرشند و آنها که گرداگرد آن (طواف می کنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را می گویند، و به او ایمان دارند، و برای مؤمنان استغفار می کنند (و می گویند) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته است؛ پس کسانی را که توبه کرده و راه تو را پیروی می کنند بیامرز، و آنان را از عذاب
[246]
دوزخ نگاه دار- پروردگارا! آنها را در باغهای جاویدان بهشت که به آنها وعده فرموده ای وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان، هرکدام صالح بودند، که تو توانا و حکیمی! - و آنان را از بدیها نگاه دار، و هرکس را در آن روز از بدیها نگاه داری، مشمول رحمتت ساخته ای و این است همان رستگاری عظیم! (46)»(47)
به این ترتیب می رسیم به پایان بحث درباره نخستین گام به سوی تهذیب اخلاق؛ یعنی گام توبه، هرچند مطالب فراوان دیگری در این زمینه وجود دارد که در خور بحث جداگانه و مستقلی درباره توبه است.
آری! تا آئینه قلب از زنگار گناه پاک نشود و روح و جان انسان با آب توبه شستشو نگردد و نور توبه ظلمت و تاریکی گناه را از درون قلب بیرون نکند، پیمودن راه تهذیب اخلاق و سیر سلوک الی الله و رسیدن به جوار قرب پروردگار و غرق شدن در نور هدایت و جذبه های وصف ناپذیر عرفانی، غیر ممکن است.
این نخستین منزلگاه است، منزلگاهی که از همه سرنوشت سازتر و مهمتر است و جز با نیروی اراده و عزم راسخ و استمداد از الطاف الهی، گذشت از آن ممکن نیست.
43- بحارالانوار، جلد6، صفحه 17.44- اصول کافی، جلد 2، صفحه 430 (باب التوبه، حدیث 1) .45- سوره بقره، آیه 222 .46- سوره مؤمن (غافر) ، آیات 7 تا9.
توبه در لغت به معنای دست کشیدن از گناه و بازگشتن به راه حق است و به تعبیر دیگر، بازگشت به پشیمانی از گناه است. در قرآن کریم هم «توبه عبد» مطرح است و هم «توبه خدا». توبه عبد به معنی برگشتن عبد به سوی خدا با ترک گناهان است. توبه خدا به معنی برگشت خدا به سوی عبد خود با نظر لطف و مرحمت است. توبه انسان گناهکار در بین دو توبه خدا قرار دارد. به این صورت که ابتدا خدا به سوی انسان گناهکار بر می گردد و گناهکار به این وسیله توفیق توبه پیدا می کند و بار دوم خدا بعد از توبه عبد به سوی بنده خود بر می گردد و توبه او را می پذیرد و او را می بخشد.
گناه و معصیت، مانند لجن زار متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرو می رود، خود را به نابودی نزدیک می کند، اما توبه و تصمیم جدی انسان به ترک گناه حرکت به سوی نجات و خود یک پیروزی بزرگ است که درهای رحمت الهی را به روی انسان می گشاید. کسی که به این مرحله (توبه) رسیده به پیروزی بزرگی دست یافته است، و باید سعی کند انگیزۀ خود را برای مبارزه با گناه، قوی تر نماید، و برای همیشه این حالت را در خود حفظ کند.
نکتۀ بسیار مهم در این راه، استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین می برد، همانطوری که خداوند فرموده است: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است». آنچه از این آیه و دیگر آیات و روایات استفاده می شود این است که اگر انسان از گناهانش پشیمان شود و توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد و تمام گناهانش را می بخشد. گویا هیچ گناهی مرتکب نشده است. طبق این بیان بدیهی است که تمام عبادات و کارهای خوب گذشته و آینده او را می پذیرد. پس انسان گناه کار در هیچ شرایطی نباید از رحمت خداوند مأیوس باشد؛ زیرا هر چه گناه او بزرگ تر باشد باز رحمت الاهی واسع تر است.
شرایط توبه
بر اساس آیات قرآن و روایات، توبه واقعی دارای شرایطی است که در زیر به آن اشاره می شود:
۱- اگر فرد گناهکار گناه را از روی جهالت و نادانی انجام داده باشد، خداوند متعال توبه او را خواهد پذیرفت. منظور از جهالت در این آیه اعم از عدم علم به حرام و گناه بودن عمل و طغیان غرائز و تسلط هوسهاى سرکش و چیره شدن آنها بر نیروى عقل و ایمان است. در این حالت، علم و دانش انسان به گناه گرچه از بین نمی رود اما تحت تاثیر آن غرائز سرکش قرار گرفته و عملا بى اثر می گردد. و هنگامى که علم اثر خود را از دست داد، عملا با جهل و نادانى برابر خواهد بود. ولى اگر گناه بر اثر چنین جهالتى نباشد بلکه از روى انکار حکم پروردگار و عناد و دشمنى انجام گیرد، چنین گناهى حکایت از کفر می کند و به همین جهت توبه آن قبول نیست.
۲- عدم تأخیر آن تا زمان مرگ. اگر کسی بداند تا چند لحظه دیگر بیشتر زنده نیست، اگر توبه کند، توبه او پذیرفته نخواهد شد. همانطور که خداوند متعال می فرماید: "کسانى که در آستانه مرگ قرار می گیرند و می گویند اکنون از گناه خود توبه کردیم توبه آنان پذیرفته نخواهد شد".
۳- تصمیم جدی بر ترک گناه (با علم به توانایی انجام آن-چون اگر کسی فلج و ناتوان شده و قدرت بر ارتکاب گناه را ندارد، توبه وی ارزشی نخواهد داشت-)
۴- ندامت، اگر کسی از گناه خود واقعا پشیمان و نادم نباشد در حقیقت توبه نکرده است؛ هر چند گناه را ترک کرده باشد.
۵- جبران گناه و لغزش های گذشته.
۶- استغفار و طلب آمرزش از خداوند.
بنابراین اگر کسی واقعاً با رعایت این شرایط توبه کند هرگز نباید از رحمت الهی مأیوس باشد؛ زیرا هر چه گناه او بزرگتر باشد باز رحمت الهی واسع تر است و قطعا خداوند به وعده خود عمل کرده و توبه او را خواهد پذیرفت؛ به هرحال کسی که دوست دارد در لجن زار گناه بماند و از آلودگی ها تغذیه کند معلوم است که هنوز از گناهان خود پشیمان نشده است؛ لذا در این حالت توبه معنا ندارد. و معلوم نیست که در آینده نیز موفق به ترک گناه خواهد شد یا نه، بلکه تکرار گناه ممکن است زمینه و توفیق توبه را از انسان سلب کند!. بله اگر موفق به توبه واقعی با تمام شرایط آن شود توبه اش پذیرفته خواهد شد.
نکتۀ بسیار مهم در این راه، استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آنرا در پیشگاه خداوند از بین می برد، همانطوریکه خداوند فرموده است: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».
توبه واقعی از حق الله و حق الناس/ ترک گناه آسانتر از توبه کردن است
آنچه از متون دینی استفاده می شود این است که توبه کردن کار ساده ای نیست. حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید: «ترک گناه، آسان تر از توبه کردن است». توبه تنها استغفر الله گفتن نیست. توبه یعنی این که انسان با تمام وجود خویش به سوی خدا برگردد. از گناه خود پشیمان شود و تصمیم جدی بگیرد که دیگر آن را تکرار نکند و اگر تضییع حقی کرده است، حق الله باشد یا حق الناس آن را بر آورده سازد. قرآن مؤمنین را به «توبه نصوح» دعوت می کند. امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرماید: «توبه نصوح یعنی توبه ای که گناهکار در درون خود، پشیمان شود و با زبان استغفار کند و تصمیم بگیرد که گناه خود را تکرار نکند».
روایت شده است که امیر المؤمنین علی (علیه السلام) از مردی شنید که استغفر الله می گفت، فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! آیا می دانی استغفار به چه معناست؟ استغفار درجه «علٌیٌین» است و برای تحقق آن شش شرط است: اول: پشیمانی از گناه گذشته؛ دوم: تصمیم جدی بر تکرار نکردن آن؛ سوم: حقوق مردم را بپردازی و با پاکی خدا را ملاقات کنی به گونه ای که هیچ گناهی بر تو نباشد؛ چهارم: انجام بدهی هر واجبی را که بجا نیاورده ای؛ پنجم: همت کنی گوشتی را که از حرام بر تن تو روییده ذوب کنی تا پوست به استخوان بچسبد و گوشت تازه ای بروید؛ ششم: رنج عبادت را به تن بچشانی؛ چنان که شیرینی معصیت را به آن چشانده ای، پس آنگاه بگو: استغفر الله».
بنابراین از این حدیث شریف دانسته می شود که شرط قبولی توبه جبران کردن واجبات فوت شده و بجا آوردن حقوق الناس است. تا اگر انسان حقوقی را از کسی تضییع کرده باشد، در صدد جبران آن براید. چرا که خداوند متعال در باره حقوق الناس بسیار سخت گیرتر است. و تا زمانی که صاحب حق راضی نشده باشد، خداوند متعال هم راضی نمی شود، و لذا توبه گناهکار را نخواهد پذیرفت.
در حدیثی آمده است که «ظلم و ستم در یک ساعت در نزد خدا از 60 سال گناه بدتر است». در حدیثی دیگر می خوانیم: «ظلم سه قسم است ظلمی که خدا آن را می آمرزد و ظلمی که خدا نمی آمرزد و ظلمی که خدا از آن صرف نظر نمی کند؛ ظلمی که خدا نمی آمرزد شرک به خداست و ظلمی که می آمرزد ظلمی است که انسان به خودش می کند در آن چه میان او و خدای عزیز است؛ و اما ظلمی که از آن صرف نظر نمی کند حقوقی است که بندگان بر گردن یکدیگر دارند».
تاخیر در توبه/ پیشگیری بهتر از درمان است
همواره پیش گیری بهتر از درمان است. انسان باید بکوشد که مرتکب گناه نگردد و در صورت ارتکاب معصیت فوراً توبه کند و امروز و فردا ننماید؛ چرا که تسویف در توبه و به عبارتی به تاخیر انداختن توبه از وساوس شیطان است تا به این ترتیب توفیق توبه را از انسان سلب کند. توبه، واجب فوری است؛ یعنی لازم است پس از ارتکاب گناه، بلا فاصله توبه کرد. لقمان به فرزندش سفارش می کند: « ای پسرم! توبه را به تاخیر نینداز؛ زیرا مرگ ناگهانی فرا می رسد». مرگ خبر نمی کند و ممکن است پیش از آنکه گناهکار موفق به توبه شود، مرگش فرا رسد و بدون توبه از دنیا برود.
همچنین در اثر کثرت گناه، اعتقاد و ایمان انسان ضعیف تر شده و در اثر عدم توبه حتی ممکن است که بسیاری از اعتقادات را تکذیب کرده و کافر شود و در نهایت با کفر از دنیا برود. همانطور که خداوند متعال می فرماید: «سر انجام آنان که به اعمال زشت و کردار بد پرداختند این شد که کافر شده و آیات خدا را تکذیب و تمسخر کردند». درست است که طبق روایات «توبه از هر کسی تا زمانی که از حیات خود مأیوس نشده قبول است»؛ ولی باید توجه داشت که هر چه توبه به تاخیر انداخته شود، سخت تر خواهد بود؛ چون نفس انسان مزه گناه را هر چه بیشتر بچشد، ترکش سخت تر خواهد شد.
توبه از زنا/ گناهانی که بخشیده نمی شوند
زنا یکی از مفاسد بزرگ اجتماعی است که باعث خسارت های جبران ناپذیر است. به همین جهت اسلام آن را حرام دانسته و مجازاتهایی را برای آن در نظر گرفته است. اولین و بهترین راه برای نجات از این مهلکه عظیم راه پشیمانی و توبه در درگاه الهی است. بر این اساس افراد گناهکار وظیفه دارند اسرار خود را حفظ کرده و تنها در پیشگاه خدای توبه پذیر و مهربان به گناه خود اعتراف کرده و توبه نصوح نمایند.
اما توبه از دو جهت قابل بررسی است:
1- از جهت آثار دنیوی و تخفیف در اجرای حدود که این بخش دو صورت دارد. الف : یا این که پیش از اقامۀ بینه توبه می کند. ب : یا بعد از اقامۀ بینه توبه می نماید. این توبه پیش از اقامه بیّنه بر زنا است؛ زیرا اگر شخص زناکار پیش از اقامۀ بیّنه توبه کند حدّ از او ساقط شده و بر او جاری نمی شود خواه آن حدّ سنگسار باشد یا شلّاق و همچنین اگر قبل از اقرار توبه نماید، حد ساقط است. اما شخصی که مرتکب گناهی شده و مستحق حدّ است اگر پس از اقامۀ بیّنه و یا پس از اقرار توبه نماید، اگر در زمان حضور امام معصوم (علیهم السلام) باشد آن حضرت مختار است که او را ببخشد و یا حدّ بر او جاری کند این حدّ خواه رجم باشد یا غیر آن، بعید نیست که این تخییر برای نائبان امام معصوم هم ثابت باشد.
2- از جهت آثار اخروی و تخفیف در عذاب اخروی:
این در دو صورت محقق است یا این که حدّ بر او جاری نشده است و یا این که حدّ بر او جاری شده است. در صورتی که توبه نماید مورد لطف الاهی قرار خواهد گرفت؛ زیرا از مجموع آیات و روایات چنین بر می آید که خداوند توبه کنندگان را (در صورتی که توبه واقعی و با حفظ شرایطش باشد) عذاب نمی نماید در این خصوص به یک روایت اشاره می کنیم: از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که فرمود: … رسول خدا (صلی الله علیه واله) بر منبر خود فرموده است: … سوگند به آن کسی که جز او کسی شایسته پرستش نیست خداوند هیچ مؤمنى را پس از توبه و استغفار عذاب نمی کند جز به خاطر بدگمانى او به خدا و تقصیر در امیدوارى و بدخلقى و غیبت از مؤمنین.
اما در صورتی که حد بر او جاری شود دست کم به دو دلیل در آخرت کیفر نمی بیند. الف. بر اساس روایات، حدود الاهی مطهر و پاک کننده هستند، یعنی آن گناهکار را از آلودگی آن گناه پاک می نمایند. ب. اساساً کسی که عادل باشد به موجب یک خطا دو بار مجازات نمی کند از این رو خداوند که عدل مطلق است به دلیل یک گناه دو بار عقوبت نمی کند. در روایات از امیرالمومنین علی (علیه السلام) نقل شده که آن حضرت (علیه السلام) فرمود: خداوند عالیتر و کریمتر از آن است که بنده اش را دو بار مجازات کند.
توبه از شراب خواری
پشتوانۀ توبه از هر گناهی، اعتقادات و ارزشهای است که شخص آن را به واقع قبول دارد. انسان اگر ایمان به خداوند و روز رستاخیز داشته باشد و بداند نتیجۀ اعمالش را در سرای دیگر می بیند و بدین واسطه خویش را از غفلت، نجات دهد؛ به راحتی می تواند از گناهان دست بکشد. اگر انسان درک کند که محرمات (کارهای حرام)، چگونه او را به تیره بختی و سراشیب سقوط می اندازد، خیلی راحت تر می تواند دست بکشد. شراب و هر مست کننده ای، در اسلام جزء این محرمات است. اما برخی از راه های عملی برای ترک نوشیدن مشروبات الکلی به این شرح است:
1- ابتدا باید یک تصمیم اساسی و جدی در ترک آن وجود داشته باشد، به طوری که هیچ چیز نتواند ارادۀ انسان را تضعیف کند.
2- در رابطه با دوستان یا اموری که انسان را به این عمل دعوت می کنند، تجدید نظر شود.
3- از مکان های خلوت و جاهایی که امکان ارتکاب به گناه (همچون مصرف مشروبات الکلی) برای انسان فراهم می شود، می بایست دوری کرد.
4- به مضرات جسمانی مصرف مشروبات الکلی به خوبی توجه شود. (کسب نظر متخصصان و پزشکان مجرب و دلسوز در این مورد می تواند راهگشا باشد)
5- پرداختن به امورات معنوی (از جمله توجه کامل به دستورات اسلام) نیز ذکر نام خداوند متعال در همه حال و باور داشتن به حضور خداوند در همه جا مانع ارتکاب انسان به گناه می شود.
برخی از روایاتی که دربارۀ مشروبات الکلی و مست کننده وارد شده است، به شرح زیر است:
از میان ده ها روایت در این باره، چند روایت از امام صادق(علیه السلام را ذکر می کنیم: امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «هر کس جرعه ای از شراب (یا هر مست کنندۀ دیگر) بخورد؛ خداوند و ملائکه و رسولانش و مؤمنان او را لعنت می کنند. پس اگر به اندازه ای بخورد که مست شود، روح ایمان از جسد وی خارج می شود…». همچنین می فرماید: «شراب، رأس همۀ گناهان است». یا در جای دیگری می فرمایند: «خداوند برای شر و بدی قفلی قرار داده است که کلید آن، شراب ( مسکرات) است».
بنابراین همانگونه که بدان اشاره شد، تنها راه نجات انسان از غرق نشدن در لجن زار گناه و معصیت، توبه واقعی و بازگشت به سوی خداوند متعال و توبه پذیر است، تا انسان پس از ترک واقعی گناه، رضایت پروردگار خویش را کسب نموده و در جهت تعالی خویش در مسیر الی الله خالصانه گام برداد.
توبه از گناه غیبت/غیبت کننده اگر با توبه بمیرد آخرین وارد شونده در بهشت است
باید توجه داشت که گرچه توبه از نشانه های رحمت و لطف وسیع الاهی است و قرآن کریم می فرماید: «قطعاً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد»، اما قبول آن دارای شرایط و قیود متعددی است از جمله این که آثار گناه باید جبران شود و در گناهانی مانند غیبت که پای حقوق مردم در میان است، جبران آثار آن و فراهم کردن رضایت کسانی که حقشان پایمال شده است، بسیار مشکل است و نهایت چیزی که در اثر توبه از آن ممکن است حاصل شود عدم عقوبت و عذاب است.
نه این که چنین توبه ای به تنهایی باعث بهشت رفتن فرد توبه کننده هم بشود. زیرا آنچه در قرآن آمده است که خداوند متعال از حق خود به راحتی می گذرد و گناهان توبه کننده گان را به حسنات تبدیل می کند، توبه کننده را وارد بهشت می کند؛ اینها مربوط به گناهانی است که فقط حق الله باشند. اما در مورد حقوق مردم این طور نیست و اگر غیبت کننده توبه کرده و آثار سوء گناه خود را جبران نماید گناه بزرگ او بخشوده خواهد شد. اما برای رسیدن به بهشت باید اعمال نیک و خیرات و حسنات هم داشته باشد.
در روایات زیادی وارد شده است که اگر شخصی فلان کار را انجام دهد جزا و پاداش او بهشت است، یا اولین فردی است که وارد بهشت می شود، اما این در صورتی است که این فرد گناه دیگری نداشته باشد؛ زیرا قرآن از سویی می فرماید: "…حسنات (کارهای نیک و ثواب)، سیئات (گناهان و آثار آنه) را از بین می برند…” یعنی حسنات و کارهای نیک انسان در مرتبه اول جبران و آمرزش دیگر گناهان مخصوصاً حقوق مردم را می کند و بعد از آن موجب ترقی و تعالی انسان می شود.
و از سویی دیگر از آیات قرآن به دست می آید که بعضی گناهان باعث حبط و از بین رفتن اعمال نیک انسان می گردند؛ همانند ارتداد، کفر نسبت به آیات خدا و عناد به خرج دادن نسبت به آنها، دشمنى با رسول خدا و صدا بلند کردن در حضور رسول خدا و بعضى از گناهان نیز هست که حسنات صاحبش را به دیگران منتقل مىکند؛ مانند گناهانی همچون قتل و غیبت و بهتان و … به هر حال اعمال نیک و بد انسان به انحاء مختلف در یکدیگر اثر می گذارند، و آنچه در روایات امام صادق (علیه السلام) آمده، می توان درستی مطالب بالا را برداشت کرد.
امام صادق (علیه السلام)فرمود:” خداوند متعال به حضرت موسی پیامبر (صلی الله علیه واله) وحی کرد: غیبت کننده اگر با توبه بمیرد آخرین وارد شونده در بهشت است و اگر با این حالت بمیرد اولین وارد شونده در آتش است."
در منظور این روایت باید گفت که حتی با تأثیر توبه در آمرزش گناهان و از بین رفتن اثرات آنها، گناه غیبت آن قدر زشت و ناپسند است که حتی با توبه هم به راحتی آثار آن قابل ترمیم و جبران نیست و اگر شخص اعمال نیک و شایسته ای داشته باشد که به واسطۀ آنها بهشتی باشد، این گناه حتی بعد از توبۀ واقعی موانعی را بر سر راه بهشت رفتن شخص ایجاد می کند به نحوی که این شخص به واسطۀ اعمال نیک دیگر بهشتی بودنش حتمی باشد، آخرین فردی است که وارد بهشت می شود. و اگر توبه نکند هیچ یک از اعمال نیکش نمی تواند مانع از عذاب او شود و اولین کسی است که وارد آتش می شود. براین اساس، شخص غیبت کننده اگر از خدای متعال طلب آمرزش نماید و شخص غیب شونده را راضی نماید و از این گناه توبه واقعی کند، گناه او که بسیار بزرگ است بخشیده خواهد شد و از عذاب الاهی به خاطر این گناه نجات خواهد یافت.
سرويس اجتماعي ـ بسياري از کاربران اينترنت داخل کشور براي گذشتن از سد فيلترينگ سايتهاي مبتذل و مستهجن و سايتهاي سياسي، به سراغ نرمافزارهاي فيلترشکن، سايتهاي پروکسي و همچنين VPN رفته و اين رجوع کاربران به استفاده به اين روشهاي عبور از فيلترينگ، باعث رشد فزاينده فروش اکانتهاي نرمافزارهاي فيلترشکن و VPN شده است. ضمن اين که با جستجوي کوتاه در اينترنت، با سايتهاي داخلي ارايه دهنده اشتراک VPN روبهرو خواهيم شد که آزادانه و بدون هيچ ترسي، شماره حساب اعلام کرده و اقدام به فروش غير قانوني اشتراک VPN ميکنند.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، گذشته از خريد و فروش غير قانوني اشتراک VPN و فيلترشکن در دنياي اينترنت که مانند هر فنآوري جديد با چالش و ضايعاتي همراه است، مديران و مسئولان اينترنت در کشورهاي گوناگون با روشهاي گوناگوني با آن برخورد ميکنند که از آن جمله، ميتوان به فيلترينگ و يا نابودي منبع مروج مطالب خلاف منافع کشورها اشاره کرد که اين امر، در بيشتر کشورها در حال اجرا بوده و کاري رايج و ضروري است.
البته ناگفته نماند، در کشور ما نيز فيلترينگ در حالي انجام ميشود که بيشتر کاربران ايراني با فيلتر و از دسترس خارج کردن سايتهاي غير اخلاقي و مستهجن و يا سايتهايي که در معاملات متقلبانه مجازي، از جمله فعاليتهاي شرکتهاي هرمي و گلدکوئيستي فعال هستند و همچنين آن دسته از سايتهايي که برخلاف قوانين جاري کشور مشغولند، موافق هستند و آن را امر بديهي ميدانند، ولي همين کاربران به دليل برخي اشتباهات ناظران و يا استفاده از نرمافزارها و فنآوري غير اصولي، دچار مشکلاتي ميشوند که اتفاقا اين مشکلات متوجه قشر تحصيل کرده يا در حال تحصيل نيز ميشود؛ بنابراين، اين قشر از کاربران داخلي اينترنت، بناچار به سراغ استفاده از نرمافزارهاي فيلترشکن، سايتهاي عبور از فيلترينگ (که اغلب از سوي کشورهاي مخالف نظام به صورت رايگان عرضه ميشود) و همچنين اشتراکهاي VPN (Virtual Private Network)ميروند.
بر پايه بررسيهاي خبرنگار «تابناک»، اين ميل و کشش کاربران به استفاده از چنين فنآوريهايي براي گذشتن از فيلترينگ، با عوارض خطرناکي همراه است؛ چرا که کاربر با استفاده از VPN و همچنين نرمافزار فيلترشکن با اتصال به يک سرور در خارج از کشور (عمدتا در انگليس و آمريکا) متصل شده و همين امر موجب اختصاص يک IP خارجي به رايانه کاربر داخلي ميشود که در ادامه اين کار، همه دادهها و اطلاعات از رايانه کاربر به سرور خارجي انتقال پيدا کرده و از آنجا وارد دنياي مجازي اينترنت ميشود و به اين وسيله، از فيلترينگ داخلي کشور عبور ميکند.
اما اين عبور از فيلتر با تهديدهايي روبهرو ميشود؛ به اين ترتيب که کاربر نميداند، بيشتر و اغلب سرورهايي که اشتراک VPN را در اختيار کاربران قرار ميدهند، نه تنها تمامي اطلاعات رد و بدل شده را بررسي و کنترل ميکنند، بلکه به همين وسيله با پورتهاي باز رايانه کاربر به اطلاعات درون رايانه وي دسترسي پيدا کرده و امکان کپيبرداري و يا ديدن اطلاعات داخلي رايانه کاربر براي سرورهاي خارجي ميسر ميشود و اين در حالي است که اگر کاربر براي مثال در شبکه محل کارش، اين نوع ارتباط را برقرار کند، سرور ميتواند از طريق رايانه کاربر به اطلاعات شبکه داخلي آن اداره نيز دسترسي پيدا کند و نيز با نرمافزارهاي پيشرفته بدون آگاهي کاربر، اطلاعات موجود در رايانه يا شبکه داخلي کاربر را براي خود کپي کند. همين مسأله در نرمافزارهاي فيلترشکن مانند «فريگيت» و «اولترا سورف» نيز در حال انجام است.
با اين حال، به نظر ميرسد، بايد تمهيدات و نظارت دقيقتري بر عمليات فيلترينگ صورت گرفته و مسئولان فيلترينگ کشور نيز با سعه صدر با سايتهاي مختلف برخورد کرده و در آغاز کار، با فيلتر کردن يک سايت، مردم را به استفاده از فيلترشکن سوق ندهند.
در پايان تأكيد ميشود، استفاده از چنين روشهايي، ممکن است خطرات بسياري داشته باشد و كاربران اينترنت بايد بدانند که استفاده از چنين نرمافزارها و روشهايي، مانند اين است كه همه محتويات رايانه خود را از تصوير و فيلم شخصي گرفته تا اطلاعات مهم شخصي و کاري، آپلود کرده و در اختيار عموم قرار دهيم.
گفتني است، دستگاههاي ذيربط نيز بايد با بررسي و نظارت دقيقتر با ارايه دهندگان غير مجاز VPN و نرمافزار فيلترشکن برخورد کنند.
نام کتاب : دختر شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان ؛ همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر
خاطره نگار : بهناز ضرابی زاده
ناشر : انتشارات سوره مهر
چاپ ششم : 1392
همه فامیل و دوست و آشنا تولد من را باعث سلامتی و بهبودی پدر می دانستند . عمویم به وجد آمده بود و می گفت : « چه بچۀ خوش قدمی ! اصلا" اسمش را بگذارید ، قدم خیر .
آن شب تا صبح دعا کردم پدرم مهریه و خرج های عروسی را دست بالا و سنگین گرفته باشد و خانوادۀ داماد آن را قبول نکنند .
دوازدهم آذر ماه 1356 بود . صبح زود آماده شدیم برای جاری شدن خطبه عقد به دمق برویم . آن وقت دمق مرکز بخش بود. صمد و پدرش به خانۀ ما آمدند . چادر سرکردم و به همراه پدرم به راه افتادم . مادرم تا جلوی در بدرقه ام کرد . مرا بوسید و بیخ گوشم برایم دعا خواند .
دو روز اول ، من و صمد از خجالت از اتاق بیرون نیامدیم . مادر صمد صبحانه و ناهار و شام را توی سینی می گذاشت . صمد را صدا می زد و می گفت : « غذا پشت در است . »
چند هفته ای بیشتر به عید نمانده بود که سربازی صمد تمام شد . فکر می کردم خوشبخت ترین زن قایش هستم . با عشق و علاقۀ زیادی از صبح تا عصر خانه را جارو می کردم و از سر تا ته خانه را می شستم . با خودم می گفتم : « عیب ندارد . در عوض این بهترین عیدی است که دارم . شوهرم کنارم است و با هم از این همه تمیزی و سور و سات عید لذت می بریم . »
صمد از من بیشتر ناراحت بود . گفت : « چاره ای ندارم . تا کی باید پدر و مادرم خرجمان را بدهند . دیگر خجالت می کشم . نمی توتنم سر سفرۀ آن ها بنشینم . باید خودم کار کنم . باید نان خودمان را بخوریم .
با رفتنش چیزی در وجودم شکست . دیگر دوری اش را نمی توانستم تحمل کنم . مهربانی را برایم تمام و کمال کار کرده بود . یاد خوبی هایش می افتادم و بیشتر دلم برایش تنگ می شد . هیچ مردی تا به حال در روستا چنین رفتاری با زنش نداشت . هرجا می نشستم ، تعریف از خوبی هایش بود . روز به روز احساس علاقه ام نسبت به او بیشتر می شد . انگار او هم همینطور شده بود .
اول تابستان صمد آمد . با هم آستین ها را بالا زدیم وشروع به ساختن خانه کردیم . او شد اوستای بنا و من هم کارگرش . کمی بعد برادرش تیمور ، هم آمد کمکمان .
اوایل چیزی نمی گفت . اما یک شب عکس کوچکی از جیب پیراهنش در آورد و گفت : « این عکس آقای خمینی است . شاه او را تبعید کرده . مردم تظاهرات می کنند . می خواهند آقای خمینی بیاید و کشور را اسلامی کند . خیلی از شهرها هم تظاهرات شده . »
بعد از عید ، صمد رفت همدان . یک روز آمد و گفت : « مژده بده قدم پاسدار شدم . گفتم که سرباز امام می شوم . »
بچه ها از مادرم دل نمی کندند . خدیجه از بغل شیرین جان پایین نمی آمد . گریه می کرد و با آن زبان شیرینش پشت سر هم گفت « شینا شینا . »
دکتر پرونده ای را مطالعه می کرد ، پرونده را بست ، به من نگاه کرد و با لبخند و آرامشی خاص سلام و احوال پرسی کرد و گفت : « خانم ابراهیمی ! خدا هم به شما رحم کرده و هم به آقای ابراهیمی . هردو کلیۀ همسرتان به شدت آسیب دیده . اما وضع یکی از کلیه هایش وخیم تر است . احتمالا" از کار افتاده .
مرد تا این حرف را شنید ، بدون خداحافظی یا سوال دیگری بدو بدو از پیش ما رفت . وقتی مرد از ما دور شد ، زن همسایه گفت : « خانم ابراهیمی ! دیدی چطور حالش را گرفتم . الکی به او گفتم حاج آقامان خانه است . اتفاقا" هیچ کس خانه مان نیست . »
یکی از زن ها گفت : « به نظر من این مرد دنبال حاج آقای شما میگشت . از طرف منافق ها آمده بود و می خواست شما را شناسایی کند تا انتقام آن منافق هایی را که حاج آقای شما دستگیرشان کرده بود بگیرد . » با شنیدن این حرف ، دلهره به جانم افتاد . بیشتر دلواپسی ام برای صمد بود . می ترسیدم دوباره اتفاقی برایش بیفتد.
روزهای دوشنبه و چهار شنبه هر هفته شهید می آوردند . تمام دلخوشی ام این بود که هفته ای یک بار در تشیع جنازۀ شهدا شرکت کنم. خدیجه آن« موقع دوسال و نیمش بود . بال چادرم را می گرفت و ریز ریز دنبالم می آمد . معصومه را بغل می گرفتم . توی جمعیت که می افتادم ناخودآگاه می زدم زیر گریه . انگار تمام سختی ها و غصه هیا یک هفته را می بردم پشت سر تابوت شهدا تا با آن ها قسمت کنم . از سر خیابان شهدا تا باغ بهشت گریه می کردم . وقتی به خانه برمی گشتم ، سبک شده بودم و انرژی تازه ای پیدا کرده بودم .
گفتم : « خیلی ! تو که نیستی زندگی مرا ببینی . کی بالای سر من و بچه هایت بودی؟!ما هم به خدا دست کمی از بچه های شهدا نداریم .»
عصبانی شد . گفت : « این حرف را نزن . همۀ ما هر کاری می کنیم وظیفه مان است . تکلیف است . باید انجام بدهیم ؛ بدون اینکه منتی سر کسی بگذاریم . ما از امروز تا هر وقت که جنگ هست عید نداریم . ما هم درد خانواده شهداییم .»
وجود بچۀ سوم امید زندگی را در صمد بیشتر کرده بود . فکر خرید خانه افتاد . با هزار قرض و قوله برای خانه ، ثبت نام کرد . یک روز دیدم شاد و خوشحال آمد و گفت : « دیگر خیالم از طرف تو و بچه ها راحت شد . برایتان خانه خریدم . دیگر از مستأجری راحت می شوید . تابستان می رویم خانۀ خودمان . »
مجروحیت صمد طوری بود که تا ده روز نتوانست از خانه بیرون برود . بعد از آن هم تا مدتی با عصا از این طرف به آن طرف می رفت .
این اولین باری بود که یک هفته بعد از رفتنش هنوز رشتۀ زندگی دستم نیامده بود . دست و دلم به هیچ کاری نمی رفت . مدام با خودم می گفتم : « قدم ! گفتی چشم و باید منتظر از این بدترش باشی. »
سرش را برگرداند طرف دیوار و گفت : « آن اوایل جنگ ، یک وقت دیدم صدای گریۀ بچه ای می آید . چند نفری همه جا را گشتیم تا به خانۀ مخروبه ای رسیدیم . بمب ویرانش کرده بود . صدای بچه از آن خانه می آمد . رفتیم تو . دیدیم مادری بچۀ قنداقه اش را بغل کرده و در حال شیر دادنش بوده که به شهادت رسیده . بچه هنوز داشت به سینۀ مادرش مک می زد . اما چون شیری نمی آمد ، گریه می کرد . »
من و بچه ها با تعجب به تانک هایی که توی پادگان بودند ، به پاسدارهایی که همه یک جور و یک شکل به نظر می رسدند ، نگاه می کردیم .
پرسید : « می ترسی ؟! »
شانه بالا انداختم و گفتم : « نه . »
گفت : « این جا برای من مثل قایش می ماند . وقتی این جا هستم همان احساسی را دارم که در دهات خودمان دارم .»
چند هواپیما در ارتفاع پایین در حال پرواز بودند . ما حتی رها شدن بمب هایشان را هم دیدم . تنها کاری که در آن لحظه از دستمان بر می آمد ، این بود که دراز بکشیم روی زمین . دست ها را روی سرمان گذاشته و دهانمان را باز کرده بودیم . فریاد می زدیم : « بچه ها ! دست ها را روی سرتان بگذارید . دهانتان را نبندید .» خدیجه و معصومه و مهدی از ترس به من چسیده بودند و جیک نمی زدند . اما سمیه گریه می کرد . در همان لحظات اول ، صدای گرومپ گروپ انفجارهای پشت سرهم زمین را لرزاند . با خودم فکر می کردم دیگر همه چیز تمام شد. الان همه می میریم . یک ربعی به همان حالت دراز کشیدیم . بعد یکی یکی سرها را از روی زمین بلند کریدم . دود اتاق را برداشته بود ، شیشه ها خرد شده بود، اما چسب هایی که روی شیشه ها بود ، نگذاشته بود شیشه ها روی زمین یا روی ما بریزد .
زودتر از آن چیزی که فکرش را می کردم ، کارهایش درست شد و به مکه مشرف شد . موقع رفتن ناله می کردم و اشک می ریختم و می گفتم : « بی انصاف ! الاقل این یک جا مرا با خودت ببر. »
تازه آن وقت بود که فهمید بچه پنجمش دختر است . گفت :« چه اسم خوبی ، یا زهرا ! »
دی ماه آن سال عملیات کربلای 4 شروع شد . از برادرهایم شنیده بودم صمد در این عملیات شرکت دارد و فرماندهی می کند . برای هیچ عملیاتی این قدر بی تاب نبودم و دل شوره نداشتم. از صبح که از خواب بیدار می شئم ، بی هدف از این اتاق به آن اتااق می رفتم . گاهی ساعت ها تسبیح به دست روی سجاده به دعا می نشستم . رادیو هم از صبح تاشب روی طاقچۀ اتاق روشن بود و اخبار عملیات را گزارش می کرد .
دست و پایم یخ کرده بود . تمام تنم می لرزید . تکیه ام را به یخچال دادم و زیر لب نالیدم : « یا حضرت عباس ! صمد طوری شده ؟ !»
آقا شمس الله بغض کرده بود . سرخ شد . آرام و شکسته گفت : « ستار شهید شده » .
از بین حرف هایی که این و آن می زدند ، متوجه شدم جنازۀ ستار مانده توی خاک دشمن . صمد با این که می توانسته حسد را بیاورد ، اما نیاورده بود .
آخر شب وقتی خانه خلوت شد؛ صمد آمد پیش ما توی اتاق زنانه . کنار مادرش نشست . دست او را گرفت و بوسید و گفت : « مادر جان ! مرا ببخش . من می توانستم ستارت رابیاورم ؛ اما نیاوردم . چون به جز ستار جسد برادرهای دیگرم روی زمین افتاده بود . آن ها هم پسر مادرشان هستند . ان ها هم خواهر و برادر دارند . اگر ستار را می آوردم ، فردای قیامت جواب مادرهای شهدا را چی می دادم .
صمد سری تکان داد و گفت : « راست می گویی . به تظاهر گریه می کنم ؛ اما ته دلم آرام است . فکر می کنم ستار جایش خوب و راحت است . من باید غصۀ خودم را بخورم . »
گفت : « شب ششم دی ماه بود . نیروهای 33 المهدی شیراز به آب زدند . بچه های تیز و فرز ورزیده ای بودند . آمدند کنار کشتی و با زیرکی نجاتمان دادند .
اگر این قرآن نبود الان منم پیش ستار بودم . می دانم هرچی بود ، عظمت این قرآن بود . تیر از کتار قلبم عبور کرد و از کتفم بیرون آمد . باورت می شود ؟! »
خندید و گفت : « به خدا خیر است . از این خیرتر نمی شود !»
قرآن را برداشت و بوسید . گفت : « این دستور دین است . آدم مسلمان ِ زنده باید وصیتش را بنویسد . همه چیز را برایتان تمام و کمال نوشته ام . نمی خواهم بعد از من حق و حقوقتان از بین برود .
گفت : « هرچه می گویم تمرین کن به من بگو حاج ستار ، قبول نمی کند . یک بار دیدی فردا پس فردا آمدند و گفتند حاج ستار شهید شده ، باید بدانی شوهرت را می گویند . نگویی آقا ستار که برادر شوهرم است ، چند وقت پیش هم شهید شد . »
نگاهش کردم . حال و حوصله نداشتم . خودش هم می دانست . هروقت می خواست به منطقه برود ، این طور بود م کلافه و عصبی . گفت : « یک رازی تو دلم هست . باید قبل از رفتن بهت بگویم .»
با تعجب نگاهش کردم .
همان طور که با تکه ای نان بازی می کرد ، گفت : « شب عملیات به ستار گفته بودم برود توی گروهان سوم . اولین قایق آماده بود تا برویم آن طرف رود . نفراتم را شمردم . دیدم یک نفر اضافه است . هر چی گفتم کی اضافه است ، کسی جواب نداد . مجبور شدم با چراغ قوه یکی یکی نیروها را نگاه کنم. یک دفعه ستار را دیدم . عصبانی شدم . گفتم مگر نگفته بودم بروی گروهان سوم . شروع کرد به التماس و خواهش و تمنا . ای کاش راضی نمی شدم . اما نمی دانم چی شد قبول کردم و او آمد .
چشمم به عکس صمد افتاد که روی طاقچه بود . کنار همان قرآنی که وصیت نامه اش را لایش گذاشته بود .
می گفت : « هر وقت بچه ها بهانه ام را گرفتند ، این عکس را نشانشان بده . »
خانم دارابی که همیشه با دست و دلبازی تلفن را پیشم می گذاشت و خودش از اتاق بیرون می رفت تا من بدون رودربایستی تلفن بزنم ، این بار نشست کنار تلفن و گفت : « بگذار من شماره بگیرم . » نشستم روبرویش . هی شماره می گرفت و هی قطع می کرد . می گفت : « مشغول است ، نمی گیرد . انگار خط ها خراب است . »
لب گزیدم . از کارشان لجم گرفته بود . گفتم : « چی از من پنهان می کنید . اینکه صمد شهید شده .» قرآن را از پدر شوهرم گرفتم و روی سینه ام گذاشتم و گفتم : « صمد شهید شده . می دانم »
پدر شوهرم با تعجب نگاهم کرد و گفت : « کی گفته ؟!»
یک دفعه باردم زد زیر گریه .
کنارش نشستم . یک گلوله خورده بود روی گونۀ سمت چپش . ریش هایش خونی شده بود . بقیۀ بدنش سالم سالم بود . با همان لباس سبز پاسداری اش آرام و آسوده خوابیده بود . صورتش مثل آن روز که از حمام آمده بود و آن پیراهن چهارخانۀ سفید و آبی را پوشیده بود ، قشنگ و نورانی شده بود . »
بچه ها صدایش را می شندیند . « درس بخوانید . باهم مهربان باشد . مواظب مامان باشید . خدا را فراموش نکنید . »
گاهی می آمد نزدیک ِ نزدیک در گوشم می گفت : « قدم ! زود باش . بچه ها را زودتر بزرگ کن . سر و سامان بده . زود باش . چقدر طولش می دهی . باید زودتر از این جا برویم . زودباش . فقط منتظر تو هستم . به جان خودت قدم ، این بار تنهایی به بهشت هم نمی روم . زودباش . خیلی وقت است اینجا نشسته ام . منتظر توام . ببین بچه ها بزرگ شده اند.
دستت را به من بده . بچه ها راهشان را بلدند . بیا جلوتر . دستت را بگذار توی دستم . تنهایی دیگر بس است . بقیه راه را باید باهم برویم ... » .
سومين كتاب معرفي شده در مسابقه ي كتاب و زندگي
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، کتاب «دختر شینا» شامل خاطرات قدم خیر محمدی کنعان به روایت بهناز ضرابیزاده به عنوان سومین اثر مسابقه کتاب و زندگی انتخاب شده است.
این کتاب که از تولیدات انتشارات سوره مهر به شمار میرود داستان زندگی همسر سردار شهید ستار ابراهیمی هژیر است. بهناز ضرابیزاده در «دختر شینا» قدم به قدم وارد زندگی قدمخیر محمدی شده است تا زندگی او با سردار شهید ابراهیمی هژیر را روایت کند؛ داستان روزها و شب هایی که این زن و فرزندانش وضعیت قرمز را تجربه میکردند و پدر در مناطق جنگی مشغول دفاع در برابر دشمن بود.
این کتاب خاطرات زنی را روایت میکند که در طول هشت سال زندگی با یکی از سرداران دفاعمقدس، با دشواریهای دوری همسر و بزرگ کردن فرزندانش، کنار آمد و به تنهایی چهار دختر و یک پسر را بزرگ می کند.
«دختر شینا» از ۱۹ فصل تشکیل شده و از روایت کودکی قدمخیر آغاز میشود؛ از زمانی که نامش را به خاطر قدم خوشی که داشت «قدم خیر» گذاشتند تا زمانی که حماسه زندگیاش را در پشت جبههها رقم زد.
این کتاب پس از انتشار مورد عنایت مقام معظم رهبری نیز قرار گرفته است. ضرابیزاده در این زمنیه با ذکر خاطره دیدار خود و خانواده شهید ستار ابراهیمی با معظم له پیش از این عنوان داشته بود: مقام معظم رهبری در این دیدار پس از صحبت با پسر شهید حاج ستار ابراهیمی و جویا شدن از حال وی، فرمودند که کتابی هم از خاطرات مادر مرحومتان به چاپ رسیده، خدا رحمتشان کند. کتاب خوبی بود. و پرسیدند که آیا نویسنده نیز در این جلسه حاضر است؟ که در این زمان من از جا بلند شدم و خدمت ایشان عرض ادب کردم. مقام معظم رهبری درباره کتاب فرمودند: کتاب خوبی بود. هم داستان خوبی داشت و هم خوب به جزئیات توجه کردید. واقعاً همسران شهدا اجر فراوانی دارند و نصف اجر شهدا متعلق به همسر و خانواده آنها است.
انتشارات سوره مهر تاکتون چهارده نوبت از این کتاب را منتشر کرده است و تدارک انتشار ۱۰ نوبت تجدید چاپ این کتاب را که در هر نوبت شامل ۵ هزار جلد خواهد شد، برای این مسابقه دیده است.
این گزارش می افزاید، جزئیات برگزاری این مسابقه بزرگ کتابخوانی در هفته آتی از سوی ستاد برگزاری آن اطلاع رسانی خواهد شد.
دختر شینا در چاپ تازه خود جدای از تغییر جلد با کاهش قیمت ۱۴۰۰۰ تومانی برای هر نسخه، با قیمت ۷۵۰۰ تومان در اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت.
دوستان عزیز با معرفی سایتی خارجی و جذاب جهت کسب درآمد از اینترنت در خدمتتان هستیم این سایت به دلیل تفاوت در اسکریپت و عملکرد ، مطمئننا یکی از بهترین سایت های کلیکی حال حاضر به شمار می رود و با توجه به پرداخت های بروز و حداقل میزان پرداخت ۱ دلار ، با پشتیبانی از پرفکت مانی و ایگوپی خالی از لطف نیست که در آن فعالیت کنیم با توجه به اینکه در paidverts می توان تبلیغ با قیمت های متفاوتی(حتی تا ۳۰ دلار به ازای یک تبلیغ ) را تجربه کرد که بر اساس سیستم امتیاز بندی جدید سایت طراحی شده می توان به آینده سایت امیدوار بود از این رو توصیه می کنیم در این سایت ثبت نام کرده و فعالیت مستمری داشته باشید و حتما جهت کار با قسمت های مهم این سایت ادامه مطلب را مطالعه فرمایید .
توجه: دوستان عزیز تجربیات و راهکارهای کاربردی در خصوص کار با این سایت در قالب نظرات همین مطلب ارائه خواهد شد بنابراین نظرات این پست را مرور بفرمایید و در صورت نیاز سوالات خود را مطرح کنید .
روش کسب درآمد از این سایت : مشاهده آگهی ها از قسمت Paid Ads
جهت دیدن تبلیغات می بایست با دیدن تبلیغات Activation Ads حساب خود را فعال کنید .
حداقل پرداختی برای بار نخست : ۱ دلار
مانیتورینگ : در انتظار پرداخت از تاریخ ۸/۶/۱۳۹۴
تعداد برداشت : ۲۴ تاریخ آخرین برداشت : ۴/۶/۱۳۹۴ مبلغ کل برداشتی : ۶۸۴ دلار
توجه ۱ : دوستانی که جهت ارتقا یا خرید تبلیغ نیاز به پرفکت مانی دارند از طریق ایمیل تماس بگیرند برای زیر مجموعه ها تخفیف ویژه ایی ارائه خواهد شد .
توجه ۲ : دوستانی که با تست انسانی شناسی سایت ( Captcha) مشکل دارند از این قسمت “کلیک کنید ” و روی Switch to Google کلیک کنید تا تست انسان شناسی ساده تر شود .
آموزش تصویری کار با سایت Paidverts و نکات مهم در ادامه مطلب :
سایت paidverts در اکثر سایت های مانیتورینگ جهانی به خوبی در حال کسب امتیاز و رتبه است و دلیل آن هم تفاوت و ابتکار در سیستم کلیک و امتیاز بندی است در صورت ثبت نام و کار کردن با این سایت مطمئننا شما نیز تفاوت ها را احساس خواهید کرد حال بپردازیم به نحوه کار با paidverts بعد از ثبت نام ،اساس کار این سایت کلیکی یا سرمایه گذاری و کلیک امتیاز این سایت است بنام BAP که هرچه امتیاز یا BAP شما در سایت بالاتر باشد به همان اندازه از کسب درآمد بالاتر و راحت تر از طریق آزاد شدن تبلیغات با ارزش دلاری بالاتر بهره خواهید برد ، روزانه معادل ۴۰۰ BAP رایگان از طریق دیدن تبلیغاتی بنام Activation Ad در اختیار کاربران قرار میگرد دیدن این تبلیغات جهت رسیدن به مراتب بالاتر در سایت الزامی است .
بعد از ورود به سایت از منوی کناری بنام Your Navigation بر روی Paid Ads کلیک کنید تا تبلیغات نخست جهت کسب امتیاز نمایان شود .
توجه : کلیه تبلیغات اعم از امتیازی و پولی در سایت دارای تاریخ انقضا هستند و باید طی مدت زمان معلوم دیده شوند وگرنه آنها را از دست خواهید داد .
با کلیک بر روی View Activation Ad کادری به صورت زیر نمایان خواهد شد که جهت تکمیل فرایند دیدن هر تبلیغ به صورتی که در عکس مشاهده می کنید اقدام نمایید .
در صورت صیح وارد کردن موارد فوق قسمت Procced to Advertisers Website به رنگ سبز در خواهد آمد با کلیک بر روی آن و گذشن زمان معین و کلیک بر روی کلید Confirm شما امتیاز یا مبلغ مورد نظر را کسب کرده اید .
http://www.pvtraffic.com/?r=bartar
نکته مهم برای سرعت بخشیدن به کار با این سایت حتما در ابتدا به مبلغ ۱ دلار از این سایت آگهی خریداری کنید چراکه به ازای خرید ۱ دلار معادل ۳۱۰۰ BAP دریافت خواهید کرد که در ابتدای امر کمک بسیاری جهت کسب درآمد شما خواهد بود در غیر این صورت می بایست چندین روز متوالی جهت رسیدن به امتیاز مطلوب کلیک کنید . موفق باشید .
توجه مهم : از قسمت بازی های این سایت در قسمت Games می توانید به BAP دست پیدا کنید البته به شخصه زیاد توصیه نمی کنم چون احتمال از دست دادن امتیاز نیز متصور است .
برای دریافت مبلغ کارکرد و همچنین خرید آگهی از قسمت CASHIER ترجیحا حساب پرفکت مانی اقدام کنید .
سامانه ي ارسال پيامك انبوه بانگ سامانه ي پيامكي بانگ
يكي از بهترين سامانه هاي تبليغاتي به حساب مي آيد كه داراي ويژگي هاي منحصر بفردي مي باشد كه ما به تدريج در سايت قرار خواهيم داد اميدواريم كه شما از اين سامانه استفاده كرده و نظرات و پيشنهادات خود را به ما اطلاع بدهيد.
در اين قسمت ما به شيوه هاي ارسال پيامك و نحوه ي تفكيك شماره ها براي ارسال و تبليغات موثر اشاره مي كنيم :
در ساخت این پروژه به معرفی یک آی سی می پردازیم که اساس کار این آی سی بدین صورت می باشد که بسته به دمای محیط مقدار ولتاژ معینی را از خود عبور می دهد که در صورتی که خروجی مدا را به یک میلی ولت متر وصل کنید، متناسب با دمای محیط در خروجی ولتاژ خواهید داشت و دمای محیط را مشاهده می کنید.
بدین صورت که همانطور که در شکل بالا می بینید دمای ۸.۹ درجه سلسیوس را نشان می دهد.آی سی LM34 و LM34 دما را در مبنای فارنهایت آندازه گیری می کنند که با تقسیم آن ده هزارم ولت در درجه ان ها را به درجه سانتی گراد تبدیل کنید در ضمن رنج ولت متر باید بروی ۲۰۰۰ میلی ولت باش.
خوب با توجه به عکس های گذاشته شده، فکر نمیکنم به تو ضیحات زیادی نیاز باشد.
برای اتصال آی سی به مدار و ولت متر می توانید بوسیله سیم مدار زیر را ببندید:
برای راحتی کار برای هر پایه یک سیم با رنگ متفاوت لحیم نمودیم تا برای اتصال به مدار دچار مشکل نشوید.
و به شکل زیر به ولت متر وصل نمایید:
مدار داخلی آی سی LM34 نیز به صورت زیر می باشد:
١٦ آذر؛ روزي كه كورش بزرگ سفارش كرد او را در پاسارگاد به خاك بسپارند.
«كورش بزرگ، بنيانگذار شاهنشاهي هخامنشي، ٧ دسامبر سال ٥٣٩ پيش از ميلاد (١٦ آذر) با ديدار از نيايشگاه شهر بابل، از همراهانش خواست كه در هرجاي جهان كه بميرد، بايد كالبد او را به پاسارگاد ببرند و در آن جا به خاك بسپارند. اين گفتهي كورش در تاريخ به نام «سفارش كورش» نگهداري شده است. كورش با اين كه زرتشتي بود ، به دين ها و باور هاي ديگر احترام ميگذاشت. در همين روز (١٦ آذر) «زروبابل» را به سرنشيني بيش از ٤٠ هزار يهودي، كه آنان را از گروگاني بابليها آزاد كرده بود، برگماشت تا به اورشليم بازگردند و نيايشگاههاي ويران شدهي آن جا را بازسازي كنند.» [۱]
بیان نویسنده:
در دین زرتشت چهار عنصر مقدس بودند و هستند و عبارتند از: آب خاک آتش و باد. و برای فردی که این عناصر چهارگانه را آلوده کند مجازات بسیار سختی در کتاب وندیداد برای آن فرد در نظر گرفته شده است. در مورد طریقه دفن در دین زرتشت مواردی وجود داشته و دارد، من جمله دخمه که محوطه در بالای تپه که زرتشتیان فرد متوفی را در این مکان خوراک پرندگان قرار می دادند و قبرستان وجود نداشت و هر فردی که از جامعه زرتشتیت می مرد به این محل آورده می شد و مراسمات دخمه او انجام می گرفت.
این روش بعد از مدتی جای خود را به دفن مردگان داد و امروزه زرتشتیان تقریبا مراسم دفن مرده خود را مانند مسلمانان انجام می دهند ،که همان خاکسپاری مرده باشد. و دیگر دخمه ها محلی برای بازدید تبدیل شده است و تعداد بسیاری از آنها نیز کم کم در حال از متروکه شدن هستند.
همه زرتشتیان و برخی از تاریخ دانان قائل به این هستند که کوروش کبیر فردی زرتشتی بوده است هر چند که نامی از اشو زرتشت ،تنها پیامبر بزرگ زرتشتیان در سخنان کوروش کبیر وجود ندارد. گرچه زرتشتی بودن کوروش کبیر در هاله ای ابهام است ولی در صورتی که چنین قولی را قبول کنیم باز هم به مشکل بر می خوریم و آن سفارش کوروش کبیر در مورد نحوه دفن اوست که بیان می دارد که
«در هرجاي جهان كه بميرد، بايد كالبد او را به پاسارگاد ببرند و در آن جا به خاك بسپارند» که این سخن با یکی از اصلی ترین باور های زرتشتیان که آلوده نکردن چهار عنصر می باشد ، تعارض دارد.
چند سوال در اینجا بوجود می آید که پاسخ آنها نیز روشن می باشد:
- آیا کوروش کبیر براستی فردی زرتشتی بود؟
- چرا کوروش کبیر سفارش به این نمود که بدنش را در خاک قرار دهند ، آیا از اینکه نباید خاک را آلوده کرد ، آگاهی نداشته است؟
- با اینکه زرتشتیان سفارش کوروش بر خاکسپاری بدنش را قبول دارند ، چرا باز هم دم از زرتشتی بودن کوروش می زنند؟
- بنابر سخن کوروش کبیر مبنی بر اینکه بدنش را در خاک قرار دهند ، چرا هیچ فردی در آن زمان به سخن او عمل ننمود و بدن کوروش را بعد از مومیایی در مقبره او در پاسارگاد قرار دادند ، آیا براستی کوروش فردی بزرگ و کبیر بود یا نه؟
خلاصه کلام:
کوروش فردی بود اهل تساهل و تسامح که به تمام عقاید و شرایع ادیان احترام می گذاشته است ، یکی از ادیان در آن زمان زرتشت بوده است. نسبت به کارهای و سخنان و .... از کوروش نمی توان به راحتی زرتشتی بودن کوروش را اثبات کرد و اینکه برخی از افراد که از دین و تاریخ سررشته ای ندارند و کوروش را فردی با ایمان می دانند نیز سخن نادرستی می باشد؛ چون کوروش دین واحدی نداشته است که به آن ایمان داشته باشد و نسبت به کارهایی که انجام داده است بیشتر به فردی پیرو یهودیت شبیه است نه دین زرتشت!!!
پی نوشت :
[۱] سایت امرداد _(برگرفته از: تارنماي انوشيروان كيهانيزاده)
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ «تاریخ ایران» از موضوعات مهمیاست که در دوران معاصر و خصوصا سالهای بعد از انقلاب، موضوع مورد علاقه بسیاری از نویسندگان منتسب به جریانهای سیاسی- فکری در داخل و خارج کشور بوده است که از مناظر مختلف و با آراء مختلف به آن پرداخته شده است. این آراء امروزه مبنای تحلیل بسیاری از رویدادهای تاریخی و سیاسی کشور قرار گرفته است و مبنای قضاوت آیندگان در مورد ما نیز خواهد بود. شفافسازی این موضوع و جریانهایی که به آن پرداختهاند و تا حدی اشخاص برجسته و مبانی که داشتهاند، موضوعی است که در آینده نیز دنبال خواهیم کرد. استاد شهریار زرشناس صاحب تالیفات متعدد از جمله کتاب «نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران» از جماعت اهل نظر در این مورد میباشد.
آیا مفهوم آریا به عنوان یک نژاد، سند تاریخی دارد؟
مفهوم آریا در اوستا آمده، اما یک مفهوم جغرافیایی است، یعنی اصلا مفهوم قوم و نژاد و قبیله نیست. تنها سندی که غیر از اوستا برای آریا دارند، کلمه آریا در کتیبه بیستون داریوش است که کتیبهای است که به کرات در آن دست برده شده، یعنی تحریف شده است.
اگر فرض کنیم که حرفی که در کتیبه آمده درست باشد، میگویند که آریا در آنجا نژاد است در صورتی که در همان کتیبه هم آریا بیشتر به عنوان یک نسب است، مثلا من فرزند فرزند فلانیام؛ و از نسب و فامیل میگوید.
غربزمانی رشد کرد که باستان خود را در دوران رنسانس بازخوانی کرد. آیا میشود گفت که در ایران هم میخواستند چنین کاری انجام دهند. بهویژه که در ایران هم تلاش کردند یک دوره میانهای درست کنند و بعد از آن بازگشت به ایران باستان را طرح کنند؟
البته همانطور که میدانید غربیهها یونان را احیا نکردند؛ یونان تمدن کاسموسانتریسم (تمدن عالممحور) بود. تمدن مدرن، تمدن اومانیستی بود. نگاهی به یونان کردند و بعد چیز جدیدی آفریدند به نام مدرنیته. هدفشان هم این بود که اندیشههای ناسیونالیستی را محملی کنند که بر اساس آن، مدرنیته را اعمال کنند. اینجا هم بازخوانی نیست، بازگشت است. اما بازگشتی که در واقع ایران باستان مادهای میشود برای صورت مدرنیته.
نیبورک سوئدی در نقد نظریه آریایی عبارتی دارد که میگوید سیاست دینی کوروش نه بر آمده از آزادمنشی دینی او؛ بلکه برخاسته از هدف او در تأمین استیلا نسبت بر سرزمینهای تسخیر شده بود؛ یعنی میگوید او قصدش آزاد منشی نبود و هدف دیگری داشته و در واقع یک کشورگشای، جنگجوی، تا حدی خونریز بوده که حال ما او را به عنوان بنیانگذار حقوق بشر میدانیم.
حال اینکه چقدر این حرف بیاساس است نیز باید بحث شود اما از طرفی باید دانست که حقوق بشر، مبانی فلسفی اومانیستی دارد و دانشی اومانیستی است. حال ما ادعا میکنیم که کورش به خاطر فتح بابل! در قرن ۵۵۰ قبل از میلاد، بر اساس آن رفتار کرده است و بنیانگذار حقوق بشر است. این از آن مغالطههای اساسی است که کار یهود و صهیونیستهاست و از آن مغالطههایی است که فقط افراد غافل و جاهل را فریب میدهد.
تئوریسینهای غربی خودشان استنادشان به چه منابعی است؟ آیا به همان کتیبههایشان است؟ دستهبندی منابع خود نظریهپردازان غرب چیست؟
یک مقدار به حرفهای گزنفون تکیه میکنند که دربارهی کورش و هخامنشیان زده است. از اصطلاح آریایی هم که در اوستا است، استفاده میکنند. به کتیبهها هم استناد میکنند. که اگرکلمه آریایی در آنها آمده باشد باز بحث است در آن. حتی اگر حرف آنها را نیز قبول کنیم که در زبان سانسکریت آریایی به معنای اصیل و نجیب و شریف است، باز دلیل نمیشود که وقتی آنجا میگوید آریایی مقصودش یک نژاد باشد. در واقع هیچ بنیادی ندارد. در کتابهایی مثل کتابهای زرینکوب میتوان این مدلها را پیدا کرد؛ اما تئوریسینهایی که بهصورت رسمی قائل به این مدلها باشند وجود ندارند. البته افرادی همچون رضا شعبانی و شیرین بیانی این حرفها را تکرار میکنند که میتوان گفت به نوعی همان نئولیبرال میباشد؛ یعنی مدل اول و سوم به اقتضاء زمان و مقابله با انقلاب اسلامی به نئولیبرال تمسک جستهاند.
با این اوصاف، آیا نئولیبرالها بیشتر به تاریخ معاصر توجه داشتهاند؟
نه؛ روی تمام تاریخ ایران دست گذاشتهاند. بهطور مثال کاتوزیان کتابی در مورد تاریخ ایران به زبان انگلیسی نوشته است که تمام تاریخ ایران را بر اساس مدل خود تفسیر نموده است؛ یا دیگرانی همچون احمد سیف و احمد اشرف. احمد سیف کتابی در مورد چرایی عدم انباشت سرمایه در ایران نوشته است.
چه تفاوتی در نگاه لیبرال کلاسیک و نئولیبرال وجود دارد؟
به نظر من تفاوت خاصی وجود ندارد؛ هر دو در غایت یکسان بوده، بسترساز امپریالیزم و سلطه لیبرالیزم مدرن و تخریبگر هویت ما هستند. البته به تفاوتهایی جزئی میتوان اشاره نمود؛ نئولیبرال نگاه واقع بینانهتر به ایران باستان داشته و اغراقها را تا حدودی کنار گذاشته است. شاید هم یکی از دلایل آن، کاهش تأثیر آن باشد. دیگر اینکه با کمی تعدیل به وقایع دوران پهلوی میپردازد و به اقتضاء زمانه چهرهی انتقادی ملایمی به خود میگیرد.
این سهنحله در روش تاریخنگاری بهنوعی مبتنی بر اندیشهی ترقی و پیشرفت قرار میگیرند؛ آیا تنها همین سه نحله را در تاریخنگاری ایران داریم و اینکه تاریخنگاریهای دیگری بهطور مثال ذیل روش تاریخنگاری فوکو یا روش آنال وجود دارند؟
روش آنال زیرمجموعهی اندیشهی ترقی قرار میگیرد. نگاه فوکو تاریخی نیست، اما برخلاف ادعایش که تاریخ را انکار میکند، به نوعی تاریخ را تقسیمبندی میکند. البته او در تاریخ، شالودهشکنی و مرکزشکنی کرده و مفروضات فلسفه تاریخ مدرن، بهویژه مدرنیته را نمیپذیرد. فوکو تاریخ را یک جریان مستمر ندیده و نگاه جهشی به تاریخ دارد؛ اما او با وجود اعتقاد به گسست تاریخی، تاریخ را ادواری میبیند. نگاه فوکویی در ایران نیامده و یا کمتأثیر است. نگاه آنال هم کمرنگ است. البته من همهی آنها را ذیل فلسفه تاریخ غرب میدانم و معتقدم اگر چه فوکو با مدرنیته درگیر میشود، اما بحثی ایجابی ندارد. فوکو یک آنارشیستِ پستمدرن است و به دلیل آنارشیست بودن و پست مدرن بودنش است که با اساس مدرنیته درگیر میشود.
آیا جدای از این سه رویکرد، تاریخنگاری مستقل و یا اسلامگرا هم داریم؟
بله؛ هم تاریخنگاری مستقل داریم و هم اسلامی. مثلاً رویکرد عبدالله شهبازی مستقل است. رگههایی هم در مباحث آقایانی همچون موسی نجفی و ابراهیم فیاض دیده میشود که البته مبتنی بر تئوریهای تدوین شده نیست. من هم حرفهایی دارم که تاریخ را بر اساس رسالت تاریخی ایران و بسترسازی برای ظهور میبینم؛ اما نه به شکل مدون و منسجم بلکه بهصورت گمانه.
مراد بنده از لحاظ فلسفهی تاریخ بود. غیر از اندیشه ترقی مبنای دیگری هم در تاریخنگاری ایران داریم؟
به نظرم آنچه مراد شما میباشد حکمت تاریخ است که من هم به دنبال آن هستم. مرحوم مددپور هم جسته و گریخته بحثهایی مطرح کردهاند. اما من خیلی ندیدهام که اینگونه به تاریخ پرداخته باشند.
نگاه دینی به تاریخ چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
نگاه دینی به تاریخ باید چند ویژگی داشته باشد: اول اینکه از فلسفه تاریخ نشأت نگیرد بلکه از حکمت تاریخی نشأت بگیرد. دوم اینکه مبتنی بر اندیشه ترقی نباشد؛ بلکه به نوعی نگاهی تکاملی داشته باشد. جلوههایی از این نگاه در اندیشهی شهید آوینی وجود دارد. نهایتاً اینکه نگاهی تأویلی باشد؛ یعنی به ظاهر و باطن تاریخ پرداخته باشد. مشابه بحث «وقت» که مرحوم فردید بیان داشتهاند.
چگونه باید تاریخ را باز نویسی کنیم؟
اول باید تاریخ را در سطح حکمت تأویلی ببینیم و بعد در سطحی فروتر جامعهشناسی تاریخی است. از حکمت تأویلی وارد علت اعدادی میشویم. معدات واقعیت دارند؛ اما نباید محدود به آنها شد. در تاریخنگاری موجود با دیدن عوامل و وقایع عینی روزمره و جمعآوری دادهها، با روشی که ارسطو برای درک مفهوم کلی از جزئیات دارد، نتیجهگیری صورت میگیرد. در نگاه حکمی عین ثابت و وجود معنوی و غیرمادی یک پدیده مورد توجه قرار میگیرد. مثلاً وقتی در مورد تاریخ یک قوم سخن میگوییم ابتدا باید وجود معنوی آن قوم را بشناسیم، مشابه آنچه افلاطون در مورد مُثُل مطرح میکند و بعد با حرکت از باطن به ظاهر، به حقیقت تاریخ پی ببریم. مبنای ما در شناختها حکمت، روایات و قرآن است.
آیا با این روش در مورد آینده هم میتوان سخن گفت؟
میتوان در افقی که در آن نگاه میکنیم برخی اتفاقها را دید. مشابه آنچه شهید آوینی در مورد آیندهی انقلاب اسلامی میگوید.
اما ایشان انقلاب اسلامی را دیده است و بعد در موردش سخن گفته است.
انسان در عالم ظواهر زندگی میکند و ابتدا از ظواهر شروع میکند؛ بعد به باطن میرود و از باطن به ظاهر باز میگردد. شهید آوینی نیز در مواجهه با انقلاب اسلامی ابتدا به ساکن، به بررسی ظواهر و علتهای اعدادی آن نمیپردازد. در فلسفهی افلاطون نیز فیلسوف ابتدا دنیا را میبیند و در پندار است. بعد به عالم دیدار رفته، حقیقت را میفهمد و مجدداً به عالم پندار باز میگردد و پندار را تفسیر میکند. ما در ساحت ناسوتیم و نمیتوانیم آن را رها کنیم، ولی در نگاهمان در این ساحت متوقف نمیشویم و به باطن میرویم. باطن را هم میتوان از حکمت، روایت و قرآن کسب کرد، معنای حکمت وسیع است. باید روی حکمت تاریخ کار کرد و ارکان حکمت تاریخ را شناخت و ارکان تئوریک آن را تدوین نمود. بعد از آن تأویل بسیار مهم است که به نوعی معادل معنای وقتیابی مرحوم فردید است و ما را در شناخت وقایع کمک میکند. جهتنیز جهت فلسفه تاریخ مدرن نیست و در روش نیز متفاوت میشود؛ البته در اندک جاهایی مشترکاتی پیدا میکند به این معنا که ما نیز بینیاز از اطلاعات اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی نیستیم، اما همه چیز را با افق این اطلاعات نمیسنجیم.
جوانه این مباحث در اندیشهی شهید آوینی بود. ایشان یکبار به من گفتند که قصد دارند با نگاهی تأویلی به تاریخ، کتابی در باب ولایت فقیه مرقوم کنند. به نظرم اگر ایشان زنده میماندند، مباحثی بسیار قابل اتکا بیان میداشتند.
آیا در غرب نیز نگاه تأویلی وجود دارد؟
افرادی همچون اشپنگلر اگر چه نتوانستند مرزهای اومانیسم را بشکنند، ولی فراتر از فلسفه تاریخ رفته و کمی حکمت تاریخ را درک کردهاند. او نگاه تأویلی به غرب و تاریخ دارد و دست به پیشبینی زده است. از جملهی این پیشبینیها، انحطاط غرب است. نگاه او به غرب اقتصادی و اجتماعی نبوده، نوعی نگاه حکمی به آن دارد. از این نوع نگاهها در غرب هم وجود دارد.
آیا در مورد جریانشناسی تاریخ اندیشه و بازخوانی آن نیز میتوان به مباحثی که فرمودید، پرداخت؟
ما در تاریخ اندیشه بسیار کمتر کار کردهایم. مشکل اصلی ما این است که تئوری تاریخ و حکمت تاریخ نداریم و حتی تئوریسینها هم تقلید میکنند. نئولیبرالها حرفهای ویتفوگل را تکرار میکنند. ناسیونالیستها هم از دارمستتر و گریشمن تقلید میکنند. مارکسیستها هم حرفهای کمیترن را میزنند. نهایتاً شارح حرف آنها هستند و از خود هیچ ابداعی ندارند.
در تاریخ عمومی به نوعی میتوان گفت رویکردها مارکسیستی و لیبرالی هستند؛آیا در مورد اندیشه میتوان به تحلیلی و قارهای تقسیمبندی کرد؟ بهطور مثال جواد طباطبایی با نگاه تحلیلی تاریخ اندیشه را بیان میکند.
نگاه او تنها تحلیلی نیست، بلکه مدرنیستی است. او مبنا را عقل یونانی و مدرن میگیرد و هر جا که عقل یونانی ضعیف یا کمرنگ شده است، میگوید انحطاط ما شروع شده است؛ به این معنا هر جا که دین یا فقه ظاهر میشود، انحطاط است. در حالی که برعکس است. بهطور مثال اینها دوران طلایی تمدنی ما را قرن ۴ و ۵ میدانند و اسم تمدن اسلامی بر آن مینهند که به اعتقاد من این نامگذاری اشتباه است و قرن ۷ و ۸ را دورهی انحطاط آن میدانند. در حالی که به لحاظ روشی یکی از چیزهایی که در شناخت حکمی تاریخ باید مورد توجه قرار گیرد، ادبیات است. من معتقدم دوران اعتلای ما همین دورهی ایلخانان در قرن ۷ و ۸ است. تشیع قدرت میگیرد و جامعه به سمت تشیع میرود. بزرگترین چهرههای ادبی ما در این دوران ظهور میکنند؛ افرادی همچون حافظ، سعدی و مولوی؛ حافظ اوج حکمت شعری ما است.
اگر مبنا را تشیع بگیریم، حملهی مغول به نفع ما تمام شد؛ چرا که سایهی سنگین خلافت عباسی را از ما برداشت و منجر به آزادی تشیع و نهایتاً قدرت گرفتن آن شد. تشیع در مغول نفوذ کرد. خواجه نصیر مشاور هلاکوخان شد و علامه حلی اولجایتو را شیعه کرد. بعد از آن هم سلسلههای شیعی ظهور کرد. شیعه از آلبویه به بعد در اختفا بود و حملهی مغول باعث ایجاد فضایی باز برای شیعه شد؛ چرا که مغولها خودشان باورهای اسطورهای داشتند و به آزادی اعتقاد داشتند، و فضایی فراهم شد که شیعه هم بتواند حرف بزند.
منبع: مجله سوره
متافيزيك به عنوان دانش ماورالطبيعة ، مابعدالطبيعة و الهيات تعريف ميشود ، يعني قبولاندن مسائل ديني و مذهبي براي جوامع بشري از راههاي عقلاني و منطقي كه ممكن است هيچ سروكاري با علومي همچون فيزيك و رياضياتي كه ما ميشناسيم نداشته باشد .
متافيزيك چیست؟
«متافیزیک» لغتی است یونانی و مرکب است از دو کلمه «متا» یعنی ما بعد و «فیزیک» یعنی طبیعت و متافیزیک یعنی «مابعدالطبیعه»
امروزه همه مردم با شنیدن نام متافیزیک به یاد قدرت های جادویی می افتند . بعضی آنها را تکذیب و بعضی تأیید می کنند و عده ای هم بی تفاوت هستند . هر کس می خواهد از متافیزیک صحبت کند خود را آماده می کند تا کلمات و جملات سنگین سر هم کند و یا کارهای خارق العاده از خود نشان دهد .
واقعیت متافیزیک را چه کسی می فهمد ؟
متافیزیک را کسی می فهمد که ابتدا از دنیای مادی و فیزیکی بهره ای جسته و قدری آن را درک کرده ؛ کسی که در مورد دنیای فیزیکی تحقیق و تفحص کرده و از اطراف خود باخبر است .یعنی می داند کجاست و دنیا یعنی ارتباطات ماده و اجسام و مشهودات با ورای ماده . متافیزیک علمی است که انسان را به ورای دنیای فیزیکی می برد . چیزی و جائی بالاتر از فیزیک.
متاسفانه در ذهن همه جا گرفته که قدرت متافیزیکی منحصر به انجام کارهای خارق العاده ای مثل هیپنوتیزم کردن دیگران و از دیوار رد شدن و غیب گوئی و...... است ولی متافیزیک واقعی یعنی از خود رد شدن . از دیوار رد شدن را هر کسی می تواند با یک سری تمرینات سخت و مداوم به دست آورد ولی از خود گذشتن کار هر کسی نیست .
از مال ِ خود ، از فرزند ِ خود ؛ از همسر ِ خود و از زندگی ِ خود . البته اگر متافیزیک را به معنای واقعی خودش یعنی ورای جسمانیات و مادیات بدانیم و لحاظ کنیم . یعنی بپذیریم که انسان روح است نه جسد!!!
که آنوقت تعالیم الهی هم ، راهنمایی به سوی متافیزیک و عبور از بعد مادیِ صرفِ خودمان است .
اما اینکه قدرت انسان نامحدود است و بخش اعظم این قدرت در حوزه ای قراردارد که خارج از میدان شناخت ماست ( مثل وقوع کرامات اولیاء خدا یا اعمال خارق العاده واقعی یا دروغین) و بحث های مربوط به غیب همگی وجود دارند و قابل انکار نیستند . آنچه که دقت در آن لازم است بحث چگونگی استفاده و یا پرداخت به این قدرتها و موضوع متافیزیک است که امروز فرقه ها و عرفان واره ها برای سند حقانیت و درستی طریق خود به آن متمسک می شوند . ولی باید به این نکته توجه داشت که همه آنچه که از حواس ما خارج است لزوماً سر و اسرار الهی نیست بلکه اینها عدم شناخت قدرتهای خود ما بعنوان انسانِ اشرف مخلوقات است . و اگر هم این عرفان واره ها مسائلی اسرار آمیز را نشانمان می دهند ! – بر فرض صحت – مسئله ای خارج از قدرت ما یا قدرتهای شیطانی نیست و آنوقت باید دقت کرد در مفاد این شریفه که : وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا ينْفَعُكَ وَلَا يضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ(يونس/۱۰۶)
نکته مهم دیگر که باید توجه منکرین این مبحث را به آن جلب کرد این است که : متافیزیک را صرفاً بدلیل آنکه علم هنوز نتوانسته در دایره مشاهده و تجربه آن را اثبات کند ، نمی توان رد کرد ، زیرا هیچ کس نماینده علم نیست حتی دانشمندان – و بهترین دلیل هم ، وجود تناقضات بسیار در تجریبات و یافته ایشان است – تنها عالم و دانای کل ، خداست که : يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (تغابن-۴) و قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (انیبیاء – ۴).
و اینکه بعضی هم به دروغ و کذب ، از نمدِمتافیزیک ، برای شیادی های خود کلاهی ساخته اند ، اثبات خرافه و خیال بودن بحث ماوراء نمی کند ( مانند انواع شعبده ها و یا استفاده سوء در بحث تسخیر ، اجنه ، رمالی ها و احضار ارواح و تسلیم قدرتهای شیطانی شدن ) مانند آنجا که جواهر قلابی و بدلی عرضه می کنند، یعنی وجود دارد و اتفاقاً ذی قیمت است ولی شیادها برای طالبان راه ، چاه کنده اند.
به عبارت دیگر می توان اینگونه جمع بندی کرد که :
فیزیک عبارتست از پدیدههایی که با حواس پنجگانه خود در حالت عادی احساس میکنیم. بنابراین برای دریافت متافیزیک باید از حواس برتر بهره جست. پس متافیزیک عرصه باور کردن و فیزیک عرصه داشتن است. یعنی هرگاه بخواهیم چیزی را از راه مشاهده بدانیم، وارد عرصه باور میشویم. به عنوان مثال ، موجودات فیزیکی مانند سنگ ، پرنده ، انسان و آب را مشاهده میکنیم و لذا این مشاهده عینی و تجربی است. اما موجودات متافیزیکی مانند جن و روح را نمیتوانیم مشاهده کنیم. بنابراین وارد عرصه باور میشویم و این همان متافیزیک است.
در فلسفه دین (الاهیات) هم به دو بخش الاهیات به معنی الاعم (مباحث مربوط به اصل هستی) و الاهیات به معنی الاخص (مباحث مربوط به خدا شناسی) که مجموع این دو بحث الاهیات را، متافیزیک می گفتند
با این توضیحات روشن شد منظور از فیزیک علم طبیعیات است و منظور از متافیزیک الاهیات است.
منابع :
اقتصاد انرژي كاربرد اصول، مدل ها و آموزههاي اقتصاد در زمينه يك كالاي مهم، ضروري و استراتژيك بنام انرژي و حاملهاي آن است. از سوی دیگر یکی از مهم ترین و مقدس ترین اهداف مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تقویت و استحکام بخشیدن به استقلال اقتصادی و فراهم آوردن زمینه های رشد اقتصادی در قالب موازین اسلامی است که از ضروریات حصول این هدف ، تربیت و تجهیز افرادی است که از لحاظ علمی و عملی بتوانند نسبت به برنامه ریزی کلان تولید و مصرف انرژی اقدام کنند.
لذا تربیت متخصصانی که قدرت درک و تجزیه و تحلیل تئوری های مختلف در زمینه انرژی را دارا بوده و قادر به ارائه راه حل هایی جهت مشکلات و مسائل در این زمینه حساس باشند حائز اهمیت است. مهمترین هدف از تشکیل این دوره عبارتست از تامین نیروی انسانی مورد نیاز وزارت نفت ( نفت و گاز و پتروشیمی) که بتوانند در طول مدت آموزش خود امادگی لازم را در زمینه های مربوطه کسب نمایند.
در ادامه برای آشنایی بیشتر متقاضیان انتخاب رشته کنکور و نیز افرادی که در بازار کار و کاریابی به دنبال آینده شغلی بهتری هستند، اطلاعات بیشتری شامل: برنامه درسی(سرفصل) و تعداد واحد ها، دانشگاه های دارای رشته اقتصاد اترژی، معرفی سایر رشته های ارشد و دکتری علوم اقتصادی(به منظور ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر آموزش عالی) و معرفی فرصت شغلی و بازارکار این رشته ارایه می شود.
تعداد کل واحدها : 32 واحد
دروس اصلی : 17 واحد
دروس اختیاری : 9 واحد
پایان نامه : 6 واحد
دروس اصلی
نام درس |
تعداد واحد |
نام درس |
تعداد واحد |
---|---|---|---|
اقتصاد خرد |
4 |
اقتصاد کلان |
4 |
اقتصاد سنجی |
3 |
اقتصاد منابع طبیعی |
3 |
اقتصاد انرژی |
3 |
جمع |
17 |
دروس اختیاری
نام درس |
تعداد واحد |
نام درس |
تعداد واحد |
---|---|---|---|
اقتصاد توسعه |
3 |
اقتصاد ایران |
3 |
تجارت بین الملل |
3 |
بازار یابی بین الملل |
3 |
بیمه حمل و نقل بین المللی |
3 |
اصول مالی و حقوق بازرگانی بین المللی |
3 |
دانشگاه هایی که در رشته اقتصاد انرژی پذیرش دانشجو دارند
بر اساس دفترچه انتخاب رشته ارشد 94
دانشگاه اصفهان |
دانشگاه الزهرا |
دانشگاه ایلام |
دانشگاه تربیت مدرس |
دانشگاه تهران |
دانشگاه خلیج فارس |
دانشگاه رازی |
دانشگاه شهید باهنر |
دانشگاه شهید بهشتی |
دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر |
دانشگاه علامه طباطبایی |
دانشگاه مازندران |
دانشگاه فردوسی |
دانشگاه خوارزمی |
دانشگاه غیر انتفاعی شهید اشرفی اصفهانی |
برچسب های مهم
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا