ناگفتههای سخنگوی شورای نگهبان
انگليسي خطاب كردن كانديداها بياخلاقي است، متاسفم/ از كار خودم در روند تاييدصلاحيتها راضي نيستم/ وقتي نتوانم صادقانه حرف بزنم بهتر است كنار روم/ آیت الله جنتی به حقوقدانان شورا،روی خوش نشان نداد/ صدا و سيما رسانه مطلوب و محبوب من نيست
بايد به راي مردم احترام بگذاريم. خوشحال باشيم كه مردم فرصت اين را دارند كه به هركس كه دوست دارند راي ميدهند و به هر كس دوست ندارند راي نميدهند. من از اينكه مردم حقوق قانوني خود را اعمال كردند خوشحال هستم. همين هم در انتخابات مهم است. اشخاص مهم نيستند. براي من هم خيلي مهم نيست. اينكه كدام از تاييدشدگان شوراي نگهبان انتخاب ميشوند شخصي است. هركدام را كه مردم انتخاب كردند بايد تشكر كرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
نجات الله ابراهیمیان سخنگوی شورای نگهبان در مصاحبه با روزنامه اعتماد می گوید: انگليسي خطاب كردن كانديداها بياخلاقي است، متاسفم.
به گزارش «انتخاب» ؛ وی با بیان این مطلب که «از كار خودم در روند تاييدصلاحيتها راضي نيستم»، گفت: وقتي نتوانم صادقانه حرف بزنم بهتر است كنار روم
متن این مصاحبه را می خوانید:
سال گذشته زماني كه هنوز خبري از هياهوهاي انتخاباتي نبود از عملكرد شوراي نگهبان دفاع كرديد حتي ردصلاحيتها و شيوه احراز آن را به نوعي عمل به قانون دانستيد. از آن روز يك سال ميگذرد. با عملكردي كه در چند وقت اخير از اين نهاد نظارتي ديدهايد، آيا همچنان بر نظر سابق خود پايبند هستيد يا خير؟
اينگونه سوالات و تحليلها متوجه دو مرحله است. اول جايگاه حقوقي شوراي نگهبان و نقشي كه اين نهاد در ساختار قانونگذاري و نظام انتخاباتي ايران دارد. اين جايگاه و سوال مربوط ميشود به مسائلي از قبيل نظارت استصوابي، مفهوم نظارت استصوابي تحقيقات محلي كه از مسائل رايج و بحث برانگيز حقوقي مربوط به شوراي نگهبان است. يعني شوراي نگهبان در آيينه قانون اساسي. به اين معنا كه آيا اين بدنه قواعد و مجموعه مفاهيم را يك موثر و كارآمد ميدانيم يا خير؟ اين يك مرحله است برخي از جوابهايي كه درگذشته به شما داده بودم در اين مرحله بود. شايد نيازي به تجربه هم نداشت بلكه با نگاهي به مقررات و قوانين كافي بود كه يك حقوقدان بگويد كه اين قواعد، كارآمد و موثر و مفيد هستند يا خير؟ مرحله دوم انچه كه در عمل ميگذرد، است.
يعني آيا اين قوانين كه شما از آن دفاع ميكنيد نظارت استصوابي تحقيقات محلي و امثال آن در اجرا و عمل و در بستر قانون انتخابات فعلي همانگونه كه قانون اساسي مقرر كرده بخوبي پيش ميرود و اجرا ميشود يا نه؟
اينها دو مساله است. ما در گذشته و شايد سالها و ماههاي گذشته در مورد مسائل اول بحث كرديم هنوز هم به نظر ميرسد كه جايگاه شوراي نگهبان چه در مقام تقنين و چه در مقام يك داور و ناظر انتخاباتي جايگاه برجستهاي است و قانون اساسي بخوبي طرحي را براي پاسداري از جمهوريت نظام طراحي كرده و من از اين جايگاه حمايت ميكنم و آن را برجسته ميدانم و تضعيف اين جايگاه و شوراي نگهبان را به هيچوجه تجويز نميكنم و كماكان بر همان نظرم هستم. برويم سراغ مرحله دوم آيا قانون خوب اجرا ميشود؟ آيا از اين قانون و مقررات خوب مثل نظارت استصوابي مفهوم صحيحي نزد مجريان وجود دارد؟ ابزار مناسبي كه آن را به نحوي اجرا كنند كه سبب تضييع حق الناس نشود در اختيار داريم يا نه؟ افراد چه تواناييهاي لازم را دارندتا عهدهدار اجراي اين قوانين باشند؟ تجهيزات و زمان كه شوراي نگهبان در اختيار دارد مهياي انجام وظيفه در عياري كه قانون اساسي طراحي كرده هستند؟ شوراي نگهبان ميتواند به خوبي مطابق قانون وظايف را انجام دهد؟ سازماندهي خوبي دارد؟ اين يك مسالهاي بود كه بايد با تجربه جوابش حاصل ميآمد.
سوال من هم متوجه همين قسمت است...
با اين تجربه به نظر ميرسد كه شوراي نگهبان داور خوب انتخاباتي ميتواند باشد و نظارت استصوابي هم خوب است اما قوانين انتخاباتي ما بسيار ناقص است. به عنوان يك عضو حقوقدان شوراي نگهبان ميگويم، ممكن است همكاران ديگر آن را قبول نداشته باشند ولي من نسبت به اين نظرات فعلا پافشاري ميكنم. به نظرم براي اعمال نظارت انتخاباتي آنچه كه حساسيت برانگيز در جامعه است بررسي صلاحيتها است كه ما به يك سازماندهي كارآمد و موثر نياز داريم و فعلا اين سازماندهي را نداريم. يعني نيازمند يك ساختاري شبيه دادگاه انتخاباتي هستيم. نيازمند مجموعه قواعد دادرسي هستيم كه بايد منقح بشود و در قالب مقررات روشن به اطلاع همه بازيگران صحنه انتخابات برسد الته قبل از آن بايد مجال مباحثه مسائل فوق هم فراهم شود. براي مثال در مورد بررسي صلاحيتها شما هميشه از من سوال ميكرديد يا خيليها انتقاد ميكردند كه تحقيقات محلي چرا و چگونه است؟ من از متن قانون استخراج ميكردم كه اشكالي بر اجراي آن وارد نيست. ولي نميدانستم چقدر مفيد است. آيا از نهادهاي امنيتي متفاوت غير از وزارت اطلاعات سوالي بكنند خوب است يا نه دخالت بيجا تلقي ميشود؟ اين را در عمل نميدانستم امروز ميگويم كه مفيد است. اما وقتي مفيد است كه شما مجال و تخصص دادرسي انتخاباتي را براساس دادهها و عناصر مختلفي كه وارد پرونده ميشوند داشته باشيد. ممكن است در هياتهاي اجرايي گفته شود اين فردصلاحيت ندارد چون سوءشهرت دارد و التزام ندارد و مواردي ديگر. تحقيقات محلي از عدهاي سوال ميكنند آنها چيز ديگري ميگويند از سازمان اطلاعات سپاه سوال ميكنند و آنها چيز ديگري ميگويند وزارت اطلاعات هم چيز ديگري را مطرح ميكند. اين مجموعه اگر قرار باشد به صورت ضرب جبري باشد، يعني ٥ تا مثبت باشد با يك منفي همه گزارشات خراب شود اين سبب تضييع حقوق مردم است. مثبت در مثبت مثبت، صدبار هم در هم ضرب كنيد ميشود مثبت اما يك منفي كه در آن ضرب كنيد ميشود منفي. اين نگاه يك نگاه غيرتخصصي است. داور و متخصص بايد همه اينها را سبك و سنگين كند مجال تحقيق، دفاع و اظهارنظر به آن داوطلب بدهد و با چنين نگاهي مثل هيات منصفه بينديشد و در وجدان خود اين اقناع را حاصل كند كه اين فرد واجد شرايط هست يا خير؟ در يك عمليات فست فودي و سريع به دليل ضيق وقت قانوني متاسفانه مجال كافي پيش بيني نشده و چون آيين دادرسي ويژهاي بيان نشده احتمال تضييع حقوق مردم ميرود.
آيا اين حق الناس نيست؟
بله احتمال تضييع حق الناس هست يا خير در جواب ميگويم. بله اين احتمال وجود دارد. اما همه آن تقصير شوراي نگهبان نيست. اينكه ميگويم همه نيست چون بايد گزارش صادقانهاي از عملكرد خودم بدهم. علت اين است كه قانون ناقص است. در ٢٠ روز شما نميتوانيد شش هزار شكايت را بر اساس گزارشهاي ناقص موجود رسيدگي كنيد. قانون ميگويد بايد به فرد فرصت بدهيد كه اظهارات و دفاعيات را نزد شما مطرح كند. اگر قرار بود هزار نفر هم ميآمدند و اعتراض ميكردند شما فرصت رسيدگي به بقيه را پيدا نميكرديد. بنابراين يك بخش از نقص اين كار قانون است.
اين احتمال را در نشستهاي خبري ميداديد كه ممكن است يك مشاركت حداكثري ايجاد شود. بعضي از گروههاي سياسي هم از مدتها قبل طراحي كرده بودند كه پررنگ در عرصه حاضر شوند چون نگران رد صلاحيتها بودند چرا اين فضا مهيا نشد؟
به نظرم كار ما نواقصي داشت و اين كار زيرنظر دبير محترم شوراي نگهبان و معاونت اجرايي و انتخابات صورت ميگرفت و همه اعضاي شوراي نگهبان در اين امر دخالت ندارند. يعني اين برنامهريزي تشكيل جلسات و امثال آن زيرنظر دبير شوراي نگهبان انجام ميشود. بنابراين اگر انتقادي داشته باشم انتقاد به شوراي نگهبان نيست چون بسياري از اين اعضا با وجود كهولت سن و مشكلاتي كه داشتند وقتي به آنها ميگفتند كه حاضر شويد در نخستين ساعات حاضر ميشدند و با درد و رنج و ناراحتي تا ديروقت كار ميكردند. اما سازماندهي به نظر ميرسد كه به نحوه مطلوبي صورت نگرفته است.
مساله نقص قانون انتخابات چرا بايد تنها از سوي شما به عنوان حقوقدان اين شورا مطرح شود. فقهاي شوراي نگهبان هميشه بر همين قانون تاكيد داشتند و هيچوقت هم نگفتند كه نقصي وجود دارد. هميشه حمايت كردند و اين قانون را پشتوانه تمام كارهايي كه انجام ميدهند و حتي تمام صلاحيتهايي كه رد ميكنند دانستهاند. به نظر ميرسد برخي در اين شورا خيلي موافق اين شيوه اجراي قانون و مواد قانوني هستند.
من با اين موافق نيستم. اولا شوراي نگهبان و هر مجري و هر قاضي موظف است قانون را اجرا و از آن حمايت كند. بنابراين اينكه شوراي نگهبان مستند خود را همين قوانين قرار ميدهد و ميگويد همين قوانين ولو ناقص بايد اجرا شود اين حرف خوبي است. اين مطابق با قواعد حرفه است. همينگونه بايد باشد. منتها اينكه آيا بقيه اعضا هم انتقادي دارند، به نظرم دارند. اگر نزد تك تك اعضاي شوراي نگهبان برويد آنها هم انتقاد دارند. اما قبلا هم گفتم در ايران ابتكار قانونگذاري به دست شوراي نگهبان نيست. بهتر است سوال را اينگونه مطرح كنيم چرا دولتها و مجالس مختلف به فكر اصلاح قانون انتخابات نيستند. يك طرحي جامع بدهند مشكلات را بررسي كنيد؟ هياهو سالاري و عوام گرايي در مسائل حقوقي و قوانين و مقررات در سطح رسانهها به ما ضرر ميزند. اينقدر در بحث مربوط به انتخابات روي بد بودن نظارت استصوابي تكيه كردند كه حتي حاضر نيستند در مورد مفهوم نظارت استصوابي كار كنند. كدام يك از رسانهها و ستون نويسهاي حرفهاي رفتند و ببينند كه نظارت استصوابي به چه معناست آيا طرز تلقي از نظارت استصوابي غلط نيست؟ حالا كه نظارت استصوابي جزيي از قانون اساسي است اين خصومت بعضي از ما وقتها مانع از اين ميشود به عنوان حقيقت اين نظارت را بپذيريم. اما چطور ميشود كه آن را بهتر اجرا كنيم كه حق مردم حفظ شود مغفول ميماند. اينقدر بعضي از ماها درگير سوال اول يعني مخالفت با نظارت استصوابي هستيم كه الان كه اگر مجلس چپ يك قانون در مورد انتخابات بنويسد بسياري از مفاهيم و نظارت استصوابي را بلد نيستند چون فرصت مداقه را روي آن پيدا نكردند. به عنوان يك حقوقدان ميگويم اين نظارت استصوابي اگر خوب طراحي شود يك شبه محكمهاي براي اعمال آن پيش بيني شود بخوبي ميتواند از حقوق ملت دفاع كند، از اسلاميت نظام و همينطورجمهوريت نظام دفاع كند. آنجايي كه عناصر ثروت و قدرت ميخواهند به دستگاه قانون نفوذ پيدا كنند جلوگيري شود و در عين حال به خاطر سليقههاي سياسي كسي رد نشود. اينها نياز به مداقه دارد. نياز دارد كه ما دل بدهيم و ببينيم كه چگونه بايد اجرا شود. نظارت استصوابي نزد برخي از منتقدين مساوي است با نظارت دلبخواهي. همه با نظارت دلبخواهي مخالف هستند من هم مخالفم. شديدا. اما نبايد نظارت استصوابي را اجازه دهيم تعبير شود و معنا شود به نظارت دلبخواهي. قانون اين را نميگويد. نظارت استصوابي كنترل و ارزيابي اجراي قوانين انتخاباتي است. اين را در جاهاي ديگر ممكن است دادگاه انتخاباتي انجام دهد. ما بايد به پيچيدگيهاي حقوقي بدون ورود به غوغاسالاري و هياهو بپردازيم. يكطرح يا لايحه قانوني به كمك متخصصين آن را بپرورانيم و قانون انتخابات را اصلاح كنيم. اين ضرورت را اكثريت اعضا احساس ميكنند. چرا دولت و مجلس اين كار را نميكنند. به يك نفر گفتند كه رفتي جبهه نبرد، جهاد كردي؟ گفت: دستم بند بود يك دستم شمشير بود و دست ديگر قرآن، نشد. هيجان، هياهو، دعواهاي پس از يك انتخابات معمولا ٤ سال طول ميكشد و كساني كه وارد دولت و مجلس ميشوند با پرداختن به برخي از حواشي سوالات اساسي مربوط به كشور را كه ميتواند امنيت و آرامش و وفاق ملي براي ايران به ارمغان بياورد را فراموش ميكنند.
نظارت شورا چرا هميشه با رد صلاحيت گسترده اصلاحطلبان همراه است و هيچگاه هيچ اصولگرايي دغدغهاي براي تاييد صلاحيت ندارند؟
يك قسمت از اين مساله به خود جناح سياسي مربوط است. شما وقتي كه قواعد مربوط به رفتار سياسي را جوري تعريف كنيد كه يك چتر بزرگ باز ميكنيد، بايد منتظر چنين برخوردهايي هم باشيد. به سليقه بعضي از مايك تيم براي رسيدن به قله كوه بايد تست بدهند. از اين تعداد ممكن است چند نفر در راه بمانند و بقيه به قله برسند. موقع راي دادن هم وقتي تعداد زيادي را دعوت نكرده باشيم موقع راي دادن ممكن است با مشكل جدي روبهرو شويم. اما ممكن است برخي گروههاي سياسي چتر خود را چنان گسترده باز كنند كه از معتقدين و مقدسين در ان باشند تا افرادي كه مبالاتي در انجام برخي امور نداشته باشند. يعني يك گروه بزرگي را زير چتر خود ببرند. اين كار يك فايده دارد. تعداد زيادي از آن گروه راي مردمي را با خود دارند. اما اين فايده يك هزينه هم دارد. هزينهاش بازماندن تعداد زيادي از رسيدن به مقصد است. ممكن است گروهي دست و پا شكسته و با لشكر شكست خورده به مقصد برسد. بخشي از ردصلاحيتها به اين دليل است كه برخي از گروههاي سياسي دقت كافي را در معرفي و حتي مراقبت از نيروهاي نخبه خود ندارند. بايد اين مراقبت را بكنند و اشخاص قوي و توانا و خوش سابقه معرفي شوند.