چاپ نخست كتاب «پدر، پسر، روحالقدس (تجلي عشق علوي و شور حسيني در آثار شاعران و نويسندگان مسيحي)» تاليف محمدرضا زائري از سوي انتشارات خيمه منتشر و روانه بازار نشر شد.
به گزارش ايبنا، اين مجموعه در بردارنده يادداشتهايي است كه مولف در طول سالهاي اخير در مجلات يا سايتها منتشر كرده بود که پس از بازنگري و تجديد نظر كامل به صورت كتابي جامع به چاپ رسانده است.
در احاديث و روايات ما ذكر شده است؛ «ما قال فينا قائل بيت شعر الا يويد بروحالقدس؛ كسي براي اهلبيت شعر نميسرايد جز آنكه به مدد الهي جبرئيل ياري شود.» شاعران مسيحي نيز اگر براي امير مومنان و فرزندش امام حسين(عليهمالسلام) شعري سروده و قلمي زدهاند؛ بيترديد مورد عنايت روحالقدس قرار گرفتهاند.
اين كتاب گزارشي از آثار عنايت روحالقدس براي ستايش پدر و پسر در بيان و زبان نويسندگان و شاعران مسيحي لبنان است؛ بزرگاني نظير جبران خليل جبران، جرج جرداق، بولس سلامه و سليمان كتاني.
به گفته پيامآور بزرگ اسلام(صلی الله علیه و آله) علي با حق است و حق با علي است، هر جا حقي باشد علي هست و هرجا علي باشد حق همان جاست. حق چنان مغناطيس و جاذبهاي دارد كه اهل خود را به نسبتهاي گوناگون به سوي خود ميكشد. اين است كه در قرنهاي متمادي پس از حيات و تجربه امير مومنان(علیه السلام)، هركه با دلي پاكخواه و جاني راستجو از او شنيده؛ شيفته و فريفته او شده است تا آنجا كه گاه برخي از جهل به كفر غلو و افراط افتادهاند و او را به خدايي رساندهاند.
عظمت علي(علیه السلام) چنان است كه حتي نزديكان و بستگان كسي كه به دست او كشته شده از او با تكريم و تمجيد ياد ميكنند چه رسد به كساني كه در جايگاه اعتراف به بزرگي و بزرگواري او قرار گرفتهاند
عظمت علي(علیه السلام) چنان است كه حتي نزديكان و بستگان كسي كه به دست او كشته شده از او با تكريم و تمجيد ياد ميكنند چه رسد به كساني كه در جايگاه اعتراف به بزرگي و بزرگواري او قرار گرفتهاند. اگر اعترافات شگفت معاويه در مناسبتهاي متعدد و شعر حيرتانگيز عمرو عاص دشمن بزرگ عليبن ابيطالب: «معاوية الحال لا تجهل» و سخنان عالمانه مامون در مجالس علماي اديان و مذاهب مختلف در خراسان را ناديده بگيريم همچنان نمونههاي متعدد در ادبيات عرب بر اين مدعا گواهي ميدهد.
در اين ميان، شيفتگي و دلبستگي هزاران هزار از اهل سنت، امثال «شافعي» و «نسائي» و «ابن ابيالحديد» گرچه حيرتانگير و شگفتيآفرين است اما از آنجا كه مسلمان بودهاند ميتوان ارادت و عشق آنان را به حساب عقيده اسلاميشان گذاشت، حتي اگر چون امام شافعي يكي از چهار پيشواي مذهبي اهل سنت فرياد برآورد كه: «شافعي مرد و نفهميد خدايش علي بود يا الله!» و حتي اگر چون نسائي زير شكنجههاي سخت و جانكاه از عليبن ابيطالب بگويد و حتي اگر چون ابن ابيالحديد زمزمه كنند: «اگر مرگ تو نبود؛ ميگفتم تو روزي دهنده بندگان و خلايق هستي!»
اما شيفتگي و ارادت متفكران و ادباي مسيحي عرب به اميرمومنان چيزي است كه نميتوان به سادگي آن را ناديده گرفت. در طول قرنها، مسيحيان شرقي كه در خاستگاه اوليه اين دين، همسايه و همزيست مسلمانان بودهاند با انديشهها و افكار و سخنان و سيره امير مومنان(علیه السلام) آشنا شدند و اين ارادت را در گفتار و نوشتار خود بازتاب دادند.
در دهههاي اخير اين ظهور و بروز ادبي بيشتر شده و در آثار مختلف نثر و نظم و در قالبهاي مختلف منتشر شده است. از اين ميان برخي چون «عبدالمسيح انطاكي» كه نزديك به 6000 بيت در تاريخ و مدح آن امام همام سروده است، به تغيير مذهب و دين خود مشهور شدند؛ اگرچه درباره اين موضوع بايد پژوهش جديتري كرد، اما وجود دارند بسياري ديگر از شاعران و نويسندگان عربزبان مسيحي كه همچنان تا پايان عمر بر عقيده مسيحي خود باقي مانده و گاهي با تعصب بسيار بر عقيده ديني خود پاي ميفشارند، اما در همان حال نميتوانند دلبستگي خود را به شخصيت عظيم عليبن ابيطالب(علیه السلام) ناديده بگيرند.
عشق شيعيان به ساحت مقدس سيدالشهدا(علیه السلام) شعلهاي است كه از درون جان ميافروزد و نه تنها در تربيت بلكه در پاكي ولادت و نان ريشه دارد
جبران خليل جبران (نويسنده معروف و هنرمند نامآور) درباره شخصيت ممتاز علي(علیه السلام) در صفحه 108 كتاب «رابطه مسيحيان با اهلبيت پيامبر» مينويسد: «عليبن ابيطالب به خاطر عظمتش شهيد شد و اعراب حقيقت مقام و عظمت او را درك نكردند تا آنكه همسايگان پارسيشان به فرق ميان سنگريزه و گوهر پي بردند. او پيش از آنكه رسالت خود را به انجام رساند از دنيا رفت؛ چون همه پيامآوران خداوند [كه كسي قدر ايشان را نميداند] كه در زمان و مكاني غير زمان و مكان خود و در ميان مردمي كه سزاوارشان نيستند، فرود آمدهاند!»
بولس سلامه (حقوقدان و شاعر و نويسنده صاحب نام و صاحب «ملحمةالغدير» و «مقتل امام حسين») در صفحه 122 از كتاب «قلائدالانشاد» مينويسد: «حق چنان در من مسيحي رعشه افكند كه از شدت عشق او، علوي به شمار ميآيم! اگرچه علي پيامبر نبود، اخلاق نبوت داشت. اي آسمان شاهد باش و اي زمين اقرار كن كه من علي را دوست دارم. مگوييد شيعيان كساني اند كه هواداران علي اند؛ زيرا در درون هر انسان با انصافي يك روح شيعي وجود دارد.»
عشق شيعيان به ساحت مقدس سيدالشهدا(علیه السلام) شعلهاي است كه از درون جان ميافروزد و نه تنها در تربيت بلكه در پاكي ولادت و نان ريشه دارد. شور، محبتي پنهان است كه خداوند در نهاد مومنان به وديعت نهاده است و اين شور و شعله را بر اساس همان سنت الهي، خاموشي و خمود نيست. از اينرو اظهار دلبستگي و عشق و ارادت شاعران و نويسندگان شيعي ـهر چند غير ملتزمـ چندان شگفت و تازه نيست و هرچه نغمههاي هنرمندانهشان دلنشين و هرچه نقشهاي شاعرانهشان بديع و دلانگيز، باز هم به حساب آن امانت دروني و آن آتش نهاني، جوش و خروشي طبيعي برشمرده ميشود.
اما آنگاه كه دانشمند يا اديبي از اهل سنت ـهرچند مسلمان و دوستدار اهلبيت پيامبر و هرچند آگاه از فضايل امامان هدايتـ سخني از سر شوق و عشق در وصف ايشان و خاصه سرور جوانان اهل بهشت و مصيبت كربلا ميگويد و مينويسد، اين اعتراف به حق و حقيقت تازگي دارد زيرا از فضايي آكنده به عشق و محبت خاندان پيامبر برنخاسته و از محيطي تربيت شده بر اشك و آه و گريه در مصيبت كربلا برنيامده است.
اين كتاب گزارشي از آثار عنايت روحالقدس براي ستايش پدر و پسر در بيان و زبان نويسندگان و شاعران مسيحي لبنان است؛ بزرگاني نظير جبران خليل جبران، جرج جرداق، بولس سلامه و سليمان كتاني
در بين قدما، ابن ابيالحديد معتزلي دردمندانه از فجايع كربلا و قطعه قطعه شدن اجساد شهدا و اسب تاختن بر بدن هاي مطهرشان ميسرايد و ميگويد: «ولقبد بكيت لقتل آل محمد بالطف حتي كل عضو مدمع؛ آنچنان بركشته شدن خاندان پيامبر در كربلا گريستهام كه گويي تمام وجودم چشم و اشك و گريه است...»
نمونههايي چنين در ميان مسيحيان شرقي كه از نزديك با شيعيان مرتبط بودهاند ـدر كشورهايي چون لبنان، عراق، ايران و سوريهـ فراوان ديده ميشود. «انطوان بارا» روزنامهنگار و نويسنده سوريالاصل در كتاب «الحسين في الفكرالمسيحي» به خوبي اين رابطه عاطفي و عاشقانه را تشريح كرده و چنان از تمسك به مصباح هدايت و كشتي نجات سخن ميگويد كه گويي يك مسلمان شيعي معتقد است نه يك مسيحي آشكار.
اگر سخن از تحليل تاريخي يا گزارش حوادث باشد، قلمفرسايي يك متفكر مسيحي چندان غريب نيست اما دلبستگي عاطفي آسان به نظر نميرسد. بولس سلامه شاعر مشهور عرب -كه نزارقباني بعد از درگذشتش وي را آخرين بازمانده بنيانهاي مستحكم ادب برشمرد- چنين رابطهاي با سالار شهيدان دارد. فرزندش رشاد سلامه، سياستمدار لبناني ميگويد: صبحگاهي سراغ او كه سالها در بستر بيماري افتاده بود رفتم و ديدم بالش او خيس و نمناك است، گمان كردم ظرف آب را ريخته، ولي ديدم ظرف آب در كنارش نيست، سبب را پرسيدم، پاسخ داد: ديشب به فصل شهادت حسينبن علي رسيدم و تا صبح مقتل كربلا را ميسرودم. چنين است كه او ميگويد: «انا المسيحي ابكاني الحسين؛ من مسيحي را حسين به گريه انداخت.»
چاپ نخست كتاب «پدر، پسر، روحالقدس (تجلي عشق علوي و شور حسيني در آثار شاعران و نوسيندگان مسيحي)» در 211 صفحه و بهاي 27000 ريال راهي بازار نشر شد.
--------------------------------------------------------------------------------
تهیه و تنظیم: گروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی