فناوري، زندگي را آسانتر كرده است؛ حالا هرجا كه باشم ميتوانم با همه دنيا ارتباط برقرار كنم. ميتوانم از همه اتفاقهاي كوچك و بزرگ عكس بگيرم. ميتوانم لحظهها را جاودانه كنم... اما يك لحظه كه نگاههاي نامحرم و غريبه به زندگيام ميافتد، تمام اين تصويرهاي قشنگ، مخدوش ميشوند.
زندگي آسان شده، اما ديگر امن نيست. همه جا چشمي هست كه مرا ميپايد. نگاههاي ناآشنا روي زندگيام سنگيني ميكنند. ميخواهم جايي باشم كه كسي نباشد، كه كسي نبيند، كه فقط خودم باشم و آنها كه در محدوده خصوصي زندگيام راه دارند. ميخواهم دوربينهاي فضول خاموش شوند. ميخواهم وضوح و شفافيت تصويرشان را از كار بيندازم. ميخواهم زندگيام مال خودم باشد.
شركتي كه از او خدمات اينترنتي ميگيريد، ميداند شما در طول روز از كدام تارنماها بازديد ميكنيد، چه تصاويري را ميبينيد و چه نوع موسيقي را ميشنويد. آنها ميدانند فروشگاهها و رستورانها و هتلهاي مورد علاقه شما كدامند. ميدانند كه چه ساعتي از كجا چه چيزي را خريديد و بعد به كجا رفتيد، اما اين چيزها ديگر كسي را نگران نميكند. اينها نخستين مراحل فرو ريختن ديوارهاي حريم خصوصي بود كه حالا خيليها به آن خو گرفتهاند و به عدول از اين بخش از حريم خصوصي خود تن دادهاند.
دوربين گوشيهاي تلفن همراه به علت استفاده آسان و كاربري بالا، ابزارهاي تاثيرگذاري محسوب ميشوند. با اين وسيله هميشه راهي براي گرفتن صحنههاي يادگاري و به اشتراكگذاري آنها وجود دارد. داشتن دستگاه كوچكي به نام بلوتوث هم امكانات فراوان ارتباطي را فراهم ميكند، اما در عين حال ممكن است دادههاي خصوصي مانند نام و تاريخ تولد و حتي نشاني پست الكترونيك تان را به افراد پيرامونتان منتقل كند. حالا ديگر بلوتوث يك خطر جدي براي حريم خصوصي كاربران آن است و حتي لازم نيست كسي فيلمها و عكسهاي خصوصي را روي لوح فشرده تكثير كند و ميتواند خيلي ساده آن را به ديگران منتقل كند. از آن سو بلوتوث، يك جاسوس كوچك جيبي است كه حركت فرد را از يك محل به محل ديگر به اطراف گزارش ميكند. دامنه پوشش سيگنال آن فعلا حدود 10 متر است و در دستگاههاي جديدتر دامنه بيشتري دارد. بلوتوث در واقع جايگزين سيمهايي است كه 2 رايانه را به هم وصل ميكند و براي تسهيل رد و بدل دادهها ميان 2 دستگاه بسيار مفيد است.
يك كارشناس خبره بلوتوث ميتواند بدون اين كه شما خبر داشته باشيد از راه دور وارد دستگاهتان شود، تصاوير محفوظ در آن را ببيند، دفتر تلفنتان را ورق بزند و مشخصات موجود در تلفن شما، مثل عكس و فيلم و... را براي خودش پياده كند. برخي معتقدند بلوتوث در آينده ميتواند با دستكاري اندكي به دوربين مداربسته متحركي تبديل شود كه اصلا تحت كنترل دارنده آن نخواهد بود و در اين صورت معلوم نيست تكليف عكسها و فيلمهاي خانوادگي و اطلاعات شخصي آدمها چه ميشود. به اين ترتيب، رشد روزافزون فناوريهاي اطلاعاتي از يك سو اسباب سرگرمي و آساني ارتباطات را فراهم ميكند و از سوي ديگر، در حال شكستن ديوارهاي حريم خصوصي و تغيير دادن تعريف اين مفهوم مبهم است. مردم حالا سردرگم ماندهاند كه حريم خصوصي آنها كجا آغاز ميشود و كجا به سر ميرسد تا بتوانند از آن بدرستي مراقبت كنند.
سرك كشيدن در زندگي مردم
همه استفاده از اين فناوريهاي مدرن به عكس انداختن از كوچولوي تازه به دنيا آمده و تولد پدربزرگ ختم نميشود. از همان زماني كه چنين فناوريهايي ظهور كردند، استفادههاي نابجا و غيرطبيعي از آن هم آغاز شد. خيلي زود بعضيها به فكر سرك كشيدن در زندگي مردم افتادند؛ اولش عكسهايي از زندگي آدمهاي مشهور منتشر شد، عكسهايي از مراسم خصوصي آنها و در حالتهايي غير از زندگي اجتماعيشان. بعدها چهرههاي بينام و نشان هم به اين ماجرا اضافه شدند. عكس و فيلم از زندگي آدمها، از مراسم عروسي و تولد گرفته تا عكس از مكانهايي مثل استخر و آرايشگاههاي زنانه. بلوتوث در كنار ابزارهاي ديگر تكثير و اشاعه اين فيلمها و عكسها خيلي زود آنها را در ابعاد وسيع پخش كردند. دامنه اين اتفاقها آنقدر گسترده شد كه پاي آبروي آدمها و انتقامكشي مردم از يكديگر هم وسط آمد. هر روز خبر انتشار زندگي خصوصي آدمهاي مشهور و گمنام و در كنارش جرم و جنايتهاي ديگر؛ اما واقعا چرا عدهاي اين جور چيزها را ثبت و ضبط ميكنند و عدهاي تماشاگرشان هستند؟
يك بعد اين قضيه روانشناختي است. در ميان اختلالهاي رواني 2 نوع بيماري شناخته شده است كه به نحوي با اين جريان در ارتباط است. نسرين عزيزي، جامعهشناس به اين بيماريها اشاره ميكند: «يكي از اين بيماريها تماشاگري جنسي است كه در واقع مبتني است بر ميل و گرايش به نگريستن و مشاهده كردن خلوت كسي يا گروهي از اشخاص در وضعيتي نامتعارف. بيماران ديگري هم هستند كه تمايل به نماياندن خود را دارند. اين نوع بيماران از نگاه كردن به حريم خصوصي ديگران لذت ميبرند يا دوست دارند ديگران زندگي خصوصي آن را ببينند. نگاه كردن از سوراخ كليد، از لاي جرز در، از پشت پرده، استفاده از دوربين از پنجره خانه روبه رو و... نمونههايي از اين رفتارها هستند كه در شكلهاي گستردهتر با وجود فناوريهاي مدرن، شكل تازهتري گرفتهاند.»
جامعه چشمچران
از سالهاي 90 به بعد بخصوص 1995 اين اصطلاح براي مطالعه نوعي رفتار اجتماعي نيز از سوي جامعه شناسان به كار برده ميشد: چشمچراني اجتماعي. جامعهشناسان با استفاده از اين تعبير به يك نوع انحراف در اجتماع نظر داشتند. بعضي روانشناسان پيدايش اين انحراف عمومي در نگاه را در اين ميدانند كه از نظر فرهنگي افراد در زمان ضروري و به وقت مقتضي با برخي ممنوعها برخورد نداشتهاند. دليل جذابيت نشريات زرد هم همين است، زيرا ما اين امكان را پيدا ميكنيم كه ديگران را در وضعيتهاي غيرمتعارف ببينيم. ديدن امر غيرقابل ديدن به طور معمولي و مشاهده واكنش ديگري در خلوت، جايي كه گمان ميكند چشمي بر او نميافتد، دليل بروز چنين رفتاري است. ميل به دانستن آنچه ديگري در پنهان خود مرتكب ميشود همان چيزي است كه كسي دوست ندارد به آن اعتراف كند. اخبار و شواهد همه نشان ميدهد اين كشش و جذابيت به جان ما هم افتاده و همان فناوري مدرن به كمك ارضاي اين ميل جديد آمده است.
البته افرادي كه دست به اين رفتارها ميزنند، معمولا خودشان از علت آن باخبر نيستند. اما، هم آنها كه چنين فيلمهايي تهيه ميكنند، هم آنها كه تماشا ميكنند، هر دو اسير نوعي اختلال شدهاند: «وقتي اين رفتارها را محكوم ميكنيم بايد دو طرف جريان را در نظر بگيريم. آنها كه دست به سوء استفاده از اين امكانات ميزنند و آنها كه به هر شكل بيننده اين جور تصاوير هستند. طبيعي است كه اگر متقاضي وجود نداشته باشد چنين رفتارهايي گسترش پيدا نميكنند.»
در كنار اين دليلها جامع شناسان به دلايل ديگري هم در بروز اين رفتارها اشاره ميكنند. نسرين عزيزي توضيح ميدهد: «در بيشتر موارد اين فيلمها از زندگي خصوصي افراد تهيه ميشود كه بنابر عرف، مذهب و حتي قانون ديگران مجاز به ديدن آن صحنهها نيستند و به اين ترتيب كسي كه دست به اين رفتارها ميزند در واقع با آن عرف به تقابل پرداخته. اگر در جامعه غربي، ميل به از ميان بردن ممنوعيتها، مرز ميان حريم خصوصي و عمومي را از بين برده است، در جامعه ما ميل به پنهان كردن، عامل شكلگيري اين نوع چشمچراني اجتماعي است. ميل به دانستن آن چيزي كه دوست نداريم به آن اعتراف كنيم و اتفاق ميافتد، كنجكاوي را براي آشكار شدن آن افزايش ميدهد؛ در حالي كه جامعه ظرفيت چنين چيزي را ندارد و در نتيجه ترس از چنين فناوريهايي روز به روز بيشتر ميشود.»
كساني كه حريم خصوصيشان به اين شكل برملا ميشود، دست به واكنش ميزنند. دختري خودكشي ميكند و پدري دست به قتل اعضاي خانوادهاش ميزند. بدترين حالت ماجرا آنجاست كساني قرباني اين ماجرا شوند كه تقصيري در اتفاق افتادن آن نداشتهاند، مثل كساني كه براي شنا به يك استخر رفتهاند يا در مهماني اعضاي خانوادهشان شركت كردهاند. به گفته عزيزي هزينه اين اتفاقها همه جاي دنيا و بخصوص در جامعه ما براي زنان سنگينتر است: «اخلاق اجتماعي فاش شدن حريم زنان را نميپسندد و زنان از اين نظر آسيبپذيرترند. كنجكاويها و فضوليهاي اجتماع ميتواند به بهاي جان زني تمام شود كه قرباني اين رفتارها شده است. به اين ترتيب ممكن است اين رفتارها حضور آزادانه زنان را در اجتماع محدودتر كنند.»
قانون چه ميگويد؟
در مقابل اين فناوريها نميتوان ايستاد؛ مزايايي دارند كه همه را به داشتنشان تشويق ميكند. بعضيها راههايي براي امنتر كردن استفاده از آنها پيشنهاد ميدهند؛ اينكه چطور از اطلاعاتمان نگهداري كنيم كه زمينه سوء استفاده از آنها كمتر شود. پليس و كارشناسان فناوريهاي مدرن ميگويند بايد مراقب بود كه عكس، فيلم و اطلاعات شخصي در مكانهاي عمومي رها نشود و به دست افراد نامعتمد سپرده نشود. هشدار به كساني كه رايانه و گوشيهاي همراهشان را براي تعمير به ديگران ميسپرند يا اطلاعاتشان را بدون رمز و اعتبار امنيتي رها ميكنند هشدارهايي از اين دست است. اما در عين حال قانون هم براي مقابله با چنين سوء رفتارهايي مواردي را پيشبيني كرده است؛ مثلا طبق قانون تعدي به حريم خصوصي افراد جرم است. اشخاص نسبت به صدا و تصوير خود هم حق دارند. قانون مدني هم با توجه به دستورات اسلام، ورود بياجازه به حريم زندگي مردم را جرم تلقي ميكند. قانون مجازات اسلامي، در ماده 639، بند (ب) ميگويد كساني كه مردم را به فساد يا فحشا تشويق يا موجبات آن را فراهم كنند، به حبس از يك تا 10سال محكوم ميشوند. بند (الف) ماده 640 قانون مجازات اسلامي هم در اين بند تصريح كرده است هر كس نوشته، طرح، نقاشي، تصوير، فيلم يا به طور كلي هر چيز كه عفت و اخلاق عمومي را جريحه دار كند، براي تجارت يا توزيع به نمايش عمومي بگذارد، به مجازات حبس از 3ماه تا يك سال و جزاي نقدي از يك ميليون و 500 هزار ريال تا 6ميليون ريال يا 74 ضربه شلاق محكوم خواهد شد.
با همه اينها، اين روزها پيدا كردن مجرمان اصلي كار سختي است. در يك مهماني خصوصي، همه ناگهان گوشي همراهشان را درميآورند تا از مراسم فيلم و عكس تهيه كنند. معلوم نيست چه كسي ممكن است از روي سادگي يا عمد امكان گسترش و تكثير اين فيلمها و عكسها را فراهم كرده باشد. در مكانهاي عمومي بخصوص مكانهاي زنانه هم از نظر قانون ورود اين نوع وسيلهها ممنوع است اما كنترل صد درصد و مطمئني وجود ندارد. در حال حاضر افرادي كه به استخرهاي زنانه مراجعه ميكنند موظف هستند گوشيهايشان را تحويل بدهند، اما در حالي كه ابزارهاي مدرن شكلهاي گوناگوني دارند و روز به روز كوچكتر هم ميشوند، نميتوان انتظار داشت همه آدمها كنترل شوند.
بعضي از گروههاي تحقيقاتي هم توصيه ميكنند بايد امكاناتي فراهم كرد تا ميزان سوء استفاده از اين ابزارها كمتر شود. مثلا در تلفنهاي دوربيندار براي جلوگيري از گرفتن عكسهاي پنهاني بايد فلش پيش فرضي جاسازي شود يا امكاني ايجاد شود كه صداي شاتر دوربين قطع نشود و ديگران را از عكسبرداري يا فيلمبرداري مطلع كند. به اين راهها هم نميتوان چندان اميدوار بود، چون در مكانهاي شلوغ و پرجمعيت حتي اگر صدايي هم ايجاد شود قدرت مطلع كردن ديگران را نخواهد داشت. در كنار مسووليت اخلاقي توليدكنندگان اين ابزارها بخش ديگري از راهحل اين جريان به استفادهكنندگان از آن برميگردد و بايد فرهنگ استفاده از آن را تغيير داد. شايد هم تنها راه و بهترين راه اين باشد كه همه چهار چشمي مراقب اطراف و رفتارشان باشند كه كسي از حريم خصوصيشان سوءاستفاده نكند!
كسي كه اولين دوربين همراه را ساخت
فليپ كان، مدير شركت مستقلي در زمينه فناوري است كه اولين دوربين گوشي موبايل را در حالي كه همسر او براي به دنيا آوردن دخترشان در بيمارستان بستري بود، ابداع كرد. او وقتي در بيمارستان در انتظار تولد فرزندش بود، فكر كرد چه خوب است عكس فرزندش را براي خانواده و دوستانشان بفرستد، ولي هيچ راه سادهاي براي اين كار وجود نداشت. بنابراين هنگامي كه در اتاق انتظار نشسته بود، شروع به نوشتن برنامهاي روي لپتاپش كرد. بعد دستيارش را به فروشگاه فرستاد و از او درخواست دستگاه لحيم، قلع و ديگر وسايل لازم براي اتصال دوربين ديجيتال به گوشي تلفن همراه بخرد.
وقتي سوفي كوچولو به دنيا آمد، كان عكس او را از طريق ارتباطات موبايلي به بيشتر دوستان و آشنايان خود در سراسر دنيا فرستاد. اختراع كان در 1997 شكل گرفت و از آن زمان بود كه داشتن گوشيهاي دوربيندار به يك پديده رايج تبديل شد و به عنوان قدرتي در دست خبرنگاران و افراد فضول قرار گرفت. شركت شارپ اولين شركت تجاري فروش گوشي دوربيندار بود كه در سال 2000 در ژاپن شروع به اين كار كرد.زماني كه فعاليتهاي كان حول و حوش نقل و انتقال عكسهاي ديجيتال ميچرخيد، شركتهاي ديگر نيز به توسعه انتقال فيلمهاي ويدئويي پرداختند.
اكنون، بعد از گذشت يك دهه، بسياري از خانوادههاي دنيا گوشيهاي دوربيندار دارند و ديگر پيدا كردن كسي كه گوشي بدون دوربين داشته باشد، كار دشواري است. مطالعات نشان داده است تا پايان سال 2007، 589 ميليون گوشي تلفن همراه دوربيندار به فروش رسيده و اين آمار تا پايان سال 2010 به يك ميليارد دستگاه در سراسر دنيا خواهد رسيد.
دسترسي گسترده به اينترنت و رشد سايتهايي مشابهYouTube و تاثير همه جانبه اين فناوريها مساله را كمي پيچيده و دشوار ميكند، تا جايي كه هميشه چشمهايي هستند كه شما را ببيند و در واقع افراد، ديگر حريم خصوصي ندارند.كان ميداند كه دوربين گوشي ميتواند در مسيري كاملا منفي و نامتفاوت هم مانند عكس گرفتن از خانمي كه لباس نامناسب پوشيده يا جوانهايي كه مشغول دعوا كردن هستند به كار گرفته شود و سپس اين عكسها از طريق وب يا تلفن همراه بين افراد مختلف توزيع شود.
اما كان ميخواهد به جنبههاي مثبت و سودآور اين فناوري فكر كند و آن را گسترش دهد. او ميگويد: «دوربينهاي همراه ابزاري هستند كه برخي اوقات باعث اثبات حقانيت يك بيگناه ميشوند يا اعتبار يك مامور پليس را تصديق ميكنند.»كان بتازگي داستانهاي مختلفي را در مورد مهاجمان و متهماني شنيده كه از موبايلهاي دوربيندار ميترسند زيرا دير يا زود عكس چهره متهمان با دوربين موبايل گرفته ميشود و آنها بسرعت دستگير ميشوند. كان ميگويد: «فكر ميكنم استفاده از تلفنهاي دوربيندار به مراتب بهتر از حمل اسلحه گرم است.» همچنين وقتي كان فيلم ويدئويي اعدام ديكتاتور عراق را ديد، گفت: «اين ابزاري است كه به آشكار شدن حقيقت كمك ميكند.» كان همچنين فكر ميكند تكامل تدريجي دوربينهاي موبايل، تازه آغاز شده است.