تبریک!دوست گرامی هم اکنون می توانید خریدی سریع،ارزان و مطمئن با پشتیبانی 24 ساعته و دائمی در ZTN انجام دهید.

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 1794
  • بازدید دیروز : 1752
  • بازدید کل : 10525321

مصاحبه +بیوگرافی سه بازیگر طنز ایران


مصاحبه +بیوگرافی سه بازیگر طنز ایران

خندان مردم سخت است

حكايت جمع كردن اين سه طناز هنر ايران از آنجا آغاز شد كه در روزهاي محرم در هيات عزاداري دوست مشتركمان «اميرحسين سالاري» كه تا چندي ديگر آلبوم موسيقي‌اش روانه بازار خواهد شد به همراه علي صادقي و رضا داوودنژاد به آنجا مي‌آمدند، البته چند هنرمند ديگر هم به اين هيئت مي‌آمدند كه مي‌توانم از «محمدرضا آرين» همسر بهنوش بختياري ياد كنم، همانجا تصميم گرفتيم كه رضا داوودنژاد كه تا همين چندي پيش 180 كيلو بود و الان 104 كيلوگرم بيشتر وزن ندارد را به همراه علي صادقي و احمد پورمخبر در دفتر بابك ماني جمع كنيم و يك گزارش در مورد سينماي طنز ايران از آنان بگيريم كه البته گرد هم آمدن آنان بيشتر با خنده و شوخي گذشت، پنجشنبه دو هفته پيش قرارمان در دفتر بابك ماني بود، علي با دوست دوران بچگي‌اش؛ اميرحسين سالاري آمد، رضا دقايقي ديگر ملحق شد، ما هم به دنبال احمد پورمخبر كه اين روزها در منطقه ولنجك تهران زندگي مي‌كند، رفتيم و او را در يك روز باراني به همراه پسرش به دفتر بابك برديم.

گفتني است؛ در روزهاي محرم، رضا و علي براي عزاداري به هيئت خيابان گرگان، مي‌آمدند به خصوص رضا كه در تهيه غذاي نذري خيلي كمك كرد و البته تاسف مي‌خورد كه تصميم گرفته ديگر زياد غذا نخورد، عكس‌هايي هم از اين دو هنرمند در آن هيئت داشتيم، اما رضا و علي مي‌گفتند؛ دوست نداريم اين تصاوير به چاپ برسد تا جنبه تظاهر داشته باشد، از طرفي با «حامد» برادر علي در دفتر خانواده‌سبز قرار گذاشتيم او كه از دوستان قديمي ماست، به دفتر آمد تا از كودكي علي بيشتر برايمان بگويد، چرا كه حرف كشيدن از علي در نوع خود سخت و دشوار است. براي تمامي اين عزيزان آرزوي سلامتي داريم و از آنان تشكر مي‌كنيم كه دعوت خانواده‌سبز را پذيرفتند. در آن چند ساعتي كه در دفتر بابك بوديم به ما خيلي خوش گذشت، شوخي اين سه هنرمند به خصوص در زمان عكاسي، بارها باعث شد تا «بابك» بي‌خيال دوربين، لنز و فلاش شود و فقط بخندد.... و سرانجام عكاسي حدود يك ساعت طول كشيد. مصاحبه يك نتيجه كلي داشت و آن اين‌كه خنداندن مردم سخت است، به هر حال شرايط و زندگي‌هاي ماشيني و تكراري امروزي باعث شده كه مردم بيشتر به مشغله‌هاي خود فكر كنند و كمتر لبخند بزنند، حال اگر شما از طريق سينما و تلويزيون، خنده را بر روي لبان ايراني‌ها مي‌نشانيد، در نوع خود كاري است بس سخت و دشوار...

دعوا با رضا

صادقي مي‌گويد: من و اميرحسين از كودكي با هم آشنا شديم، بچه محل بوديم و در يك مدرسه تحصيل كرديم، البته من برعكس حسين اهل فوتبال نبودم، رضا مي‌گويد: توسط «علي» با حسين دوست شدم، حسين مي‌گويد: علي برخلاف الان خيلي بچه ساكتي بود، البته آن زمان شيطنت‌هاي خاص خودش را داشت، اما اين‌كه پرشر و شور باشد، نه...علي مي‌گويد: من و حسين با رضا سر يك مسئله‌اي دعوامون شد، عصباني رفتيم، دفتر رضا... پدر محترمشان آقاي «عليرضا داوودنژاد» كه بسيار مورد احترام ماست، آنقدر براي ما از اين در و آن در حرف زد كه اصلا يادمون رفت چي كار داشتيم(البته فكر كنم اين شيوه‌شون بود)... همه مي‌خندند.البته در اين بين علي و رضا آنقدر با يكديگر شوخي مي‌كنند كه چند دقيقه‌اي در گفتگويمان وقفه مي‌افتد... علي مي‌گويد: سر كلاس بوديم، آمدند بازيگر انتخاب كنند، همه دستشان را بلند كردند، من دستم در دهانم بود (مي‌خندد)... به هر حال جا دارد از آقاي سماواتي تشكر كنم كه اين استعداد را كشف كرد. البته اگر پول نمي‌دادند، شايد بازي نمي‌كردم، اما دلم مي‌خواست خيلي زود پول درآورم، از اين رو بازيگر شدم. داوودنژاد مي‌گويد: همه مي‌گويند، من با پارتي‌بازي بازيگر شدم، چون پدرم خودش بازيگر بود!(مي‌خندند)

انتظار مردم

علي و رضا در اين مورد با هم عقيده هستند، «مردمي كه ما را در خيابان مي‌بينند، انتظار دارند كه ما بايد آنان را بخندانيم، در صورتي كه ما هم مثل خيلي از مردم، گاهي اوقات حالمون خوبه، گاهي اوقات حالمون خوب نيست، ضمن اين‌كه بايد سوژه‌اي براي خنده نيز باشد تا ما آنها را بخندانيم، بي‌جهت كه نمي‌توانيم اين كار را انجام دهيم، به همين دليل بارها شده كه بعضي‌ها مي‌گويند؛ ما خودمان را مي‌گيريم يا مغرور هستيم، در صورتي كه به هيچ‌وجه اين‌گونه نيست، اما هميشه سعي كرديم در نهايت ادب و احترام با مردم برخورد كنيم، اما اين انتظار كه هميشه بايد آنها را بخندانيم، به خصوص در كوچه و خيابان انتظار درستي نيست، يا بارها ديده شده كه با موبايل‌هاي‌شان از ما عكس مي‌گيرند و بعد مي‌گويند؛ ببخشيد، اجازه است.»

قرارداد

صادقي مي‌گويد: من چند ساله كه اگر بخوام براي پدرم هم در سريال و سينما بازي كنم، قبل از آغاز كار تمام پولم را مي‌گيرم و همه تهيه‌كننده‌ها نيز اين موضوع را مي‌دانند، چون كار ما خدماتي است، اگر بيمار هم شوي نمي‌تواني گروه را معطل بگذاري، وقتي كه قرارداد مي‌نويسي يعني تام‌الاختيار در اختيار كارگردان هستي، از اين رو هر ساعت از شبانه‌روز بايد خودت را آماده كني تا به محل فيلمبرداري بروي... البته براي من پيش آمده كه قرارداد بستم تا در روز آخر كار پولم را بگيرم اما بعد هم چنين اتفاقاتي برايمان مي‌افتد كه گوشي همراه آنان خاموش مي‌شود يا مي‌گويند؛ بايد پول بگيريم و از اين جور حرف‌ها و قصه‌ها... اما چند سال است كه رويه كار من اين طوريه... حتي قسطي هم حاضر نيستم كار كنم، البته بگويم، بايد به آنها هم حق داد، اما من براي اين‌كه خيالم راحت باشد، رويه كارم اين‌گونه شده، تهيه‌كننده‌ها و كارگردان‌ها هم اين موضوع را مي‌دانند كه من به اين شكل كار مي‌كنم. گرچه شده كه 10 روز قبل از پايان كارم، كل دستمزدم را بگيرم.

آلبومم به زودي روانه بازار خواهد شد

اميرحسين سالاري كه از دوستان مشترك علي و رضاست و سابقه بچه محلي با «علي صادقي» دارد، مي‌گويد: به زودي آلبومم كه شامل هشت قطعه است را روانه بازار خواهم كرد. شش ترانه آن توسط ميلاد ترابي و دو ترانه هم توسط نيما نورمحمدي آهنگسازي و تنظيم شده است. ضمن اين‌كه اشعار ترانه‌هايم را دوستاني چون؛ محمد عليزاده، علي بحريني، ميلاد ترابي، محمد فراهاني و علي استيري سروده‌اند كه هم‌اكنون در مرحله ساخت است.

او مي‌گويد: سعي كردم اولين آلبوم خود را با آهنگسازان نامي كار كنم و عجله هم ندارم كه خيلي زود آن را روانه بازار كنم. دلم مي‌خواهد يك كار خوب و باوسواس زياد روانه بازار موسيقي شود. علي صادقي مي‌گويد: البته اميرحسين از كودكي هميشه عاشق خواندن بود و براي ما آواز مي‌خواند، او صداي خوبي دارد، ضمن اين‌كه چند ماه پيش كاري از او به عنوان «نااميد» پخش شد كه مخاطبان زيادي هم داشت، همچنين اول محرم، نيما نورمحمدي براي او ترانه‌اي ساخت كه در وصف حضرت ابوالفضل(ع) بود و «اميرحسين» خيلي خوب آن را اجرا كرد.

سالاري مي‌گويد: جا دارد از ديگر دوستانم كه در تهيه اين آلبوم مرا ياري دادند سپاسگزاري كنم، دوستاني از جمله؛ مهدي ذكي‌زاده، سعيد هاشمي، حميد لايق‌فرصت و محسن ابراهيمي... اميدوارم اين آلبوم مورد توجه علاقه‌مندان به موسيقي پاپ قرار گيرد.

اميرحسين به ما گفت: هزينه جمع‌آوري اين آلبوم شخصي بوده و خودم به تنهايي سرمايه‌گذاري كردم.

طنازهاي ايران

اكبر عبدي، مهران مديري، مهران غفوريان و رضا عطاران از جمله بازيگراني بودند كه در سال‌هاي اخير، طنز را دگرگون كردند. داوودنژاد مي‌گويد: اكبر عبدي استاد همه ماست، شما اگر «عبدي» را از اخراجي‌ها مي‌گرفتيد، ديدن اين فيلم به مذاق تماشاچي زياد جالب نمي‌آمد يا شاهكار او در فيلم سينمايي آدم برفي. علي صادقي مي‌گويد: كوچيك همه اساتيد هم هستيم، اما سبك «مهران غفوريان» را خيلي دوست دارم و اگر حواسش به كارش باشد، رو دست ندارد.

رضا مي‌گويد: «زير آسمان شهر» مهران عالي بود، ضمن اين‌كه غفوريان در يك فيلم، 40 دقيقه تنهايي بازي كرده بود و مردم را به خنده وا‌مي‌داشت، نام آن مجموعه يادم نمي‌آيد، ولي خيلي جالب بود. «علي و رضا» مي‌گويند؛ البته نبايد از نام مهران مديري و رضا عطاران هم به راحتي گذشت كه براي خودشان آدم‌هاي صاحب‌سبكي هستند.

سليقه مردم

صادقي مي‌گويد: سطح سليقه مردم به تازگي خيلي پايين آمده، يك سري از فيلم‌سازان مي‌خواهند كار را خيلي زود جمع كنند، ما هم ناچاريم كه اگر آن كار را دوست نداشته باشيم، ولي انجام دهيم، چون بايد امرار معاش كنيم، براي مثال من دوست ندارم با كارگرداني كه تجربه طنزسازي ندارد، كار كنم، اما چاره‌اي ندارم. رضا مي‌گويد: به نظر مي‌آيد سينما به سوي نزول پيش مي‌رود. البته مردم ما هم تفريح زيادي ندارند و دوست دارند فيلم‌هاي طنز ببينند، اما هر فيلم طنزي روي اصول ساخته نمي‌شود. علي مي‌گويد: در واقع فيلمنامه‌ها ضعيف است و اين بازيگران هستند كه با حركات و رفتار خود مردم را بايد بخندانند.

پورمخبر، داوودنژاد و صادقي هر سه بر اين عقيده‌اند كه اصولا خنداندن مردم بسيار سخت است و در بيشتر فيلم‌هاي سينمايي و سريال‌هاي تلويزيوني، فشار اصلي كار روي بازيگر است.

داوودنژاد مي‌گويد: در دهه هشتاد فيلم‌ها نسبت به دهه هفتاد خيلي ضعيف‌تر شده است. الان فيلمسازان ياد گرفتند كه چند بازيگر مطرح را دور هم جمع مي‌كنند و به هر كدام چند سكانس مي‌دهند ضمن اين‌كه الان شما مي‌بينيد كه حدود 10 سال است، بازيگران طنز ثابت مانده‌اند، بايد قدرت ريسك‌پذيري‌ كارگردانان بالا باشد، مثل مهدي مظلومي كه در سريال جديدش از چند جوان تئاتري استفاده كرده كه دست آخر يكي از ميان آنان مطرح مي‌شود، درست مثل بدون شرح كه در آن مجموعه چند بازيگر مطرح به دنياي طنز شناخته شدند.

بچه پيچ شمرون تهران

علي صادقي در آذرماه سال 1359 در محله پيچ شمرون تهران به دنيا آمد، برخلاف شيطنت‌هايش، بچه آرامي بود، پدرش شغل آزاد و فني داشت و مادرش خانه‌دار بود، علي يك خواهر كوچك‌تر از خود و يك برادر بزرگ‌تر دارد، با مجموعه «آفتاب عالم‌تاب» ساخته امير سماواتي و مازيار حبيبي وارد عرصه سينما شد. چند سال پيش در مصاحبه‌اي گفته بود: «مردم ما زياد نمي‌خندند و اين خيلي غم‌انگيز است، توي خيابان اخم مي‌كنند، فكر مي‌كنم شايد اگر ياد بازي بعضي از بازيگران بيفتند حداقل يك لبخندي مي‌زنند.» زماني كه روبه‌رويش مي‌نشيني تا به سوالات تو پاسخ بدهد، نمي‌داني جوابي كه مي‌دهد جدي است يا شوخي، اصلا بايد آن پاسخ را بنويسي يا نه؟ علي صادقي رفتار و اخلاق جالبي دارد و در نوع خود خاص است.

بازيگري

كاملا شانسي وارد اين كار شدم، پارتي‌بازي و پول هم در كار نبود، من خودم، خودم را كشف كردم، مي‌دونيد چطوري؟ آقايان سماواتي و حبيبي يك روز به مدرسه آمده بودند تا بازيگر انتخاب كنند، گفتند؛ كي دوست داره بازيگر بشه، همه دستشون رو بلند كردن جز من... به من گفتند دوست نداري بازيگر بشي، گفتم: چرا، گفتند بيا تست بده، ديدم پول هم مي‌دهند. با خودم گفتم خيلي خوبه آدم دستش توجيب خودش باشه، اين بود كه رفتم تست دادم و وارد اين عرصه شدم.

موسيقي خاص

موسيقي كه من دوست دارم هنوز در ايران طرفدار ندارد، يك نوع موسيقي الكترونيك است، من دوست دارم وارد عرصه موسيقي شوم، در حال حاضر هم مي‌خواهم بروم دنبال كار موسيقي... اگر بتوانم اين كار را ادامه بدهم يه جورايي بهتره چون حداقل توي خونمون هم كه هستم، مي‌تونم يه توليد داشته باشم.

تصادفي شدم بازيگر

تو محل به او مي‌گفتند؛ «مش قربون»، اما نامش احمد پورمخبر است، بازيگر طنزپرداز سينماي ايران كه خيلي دير وارد اين حرفه شد، اما خيلي زود مطرح شد تا جايي كه الان در خيابان‌ها، مردم اطرافش جمع مي‌شوند، بارها با او گفتگو شد، اما او هنوز حرف‌هاي جديدي دارد، خيلي‌ها از او به عنوان كشف «رضا عطاران» ياد مي‌كنند، اما او پيش از آن‌كه توسط رضا عطاران به دنياي هنر معرفي شود به شكل تصادفي در فيلمي از «مجيد مجيدي» بازي كرد...

مي‌گويد: «كار بچه‌هاي آسمان در محله ما فيلمبرداري مي‌شد. من هم مثل خيلي‌ها براي تماشاي فيلمبرداري رفته بودم، يك روز زمان استراحت گروه شروع كردم به آواز و همين آواز خواندن به درد فيلم خورد. اين شد كه من نقش «مش رمضون» را بازي كردم. در آن فيلم مش رمضون نقش پيرمردي را بازي مي‌كرد كه همسرش بيمار بود. از پورمخبر بيشتر درباره گذشته‌ها پرسيديم و او هم برايمان گفت و...

بچه گلوبندك

در سال 1319 در محله گلوبندك تهران به دنيا آمدم و در همان محل رشد يافتم، آن زمان با بيشتر بچه‌هاي بازار تهران، مولوي، لاله‌زار، اميريه، حسن‌آباد و خيابان سپه رفيق بودم، دوران جواني از آنجا كه به صورت حرفه‌اي كشتي مي‌گرفتم، گاهي اوقات دعوا هم مي‌كردم، البته دعواي من با افرادي بود كه دنبال زن و بچه مردم مي‌افتادند، هميشه هم كتك مي‌زدم. در باشگاه پولاد، هم‌دوره محمدرضا طالقاني، ابراهيم سيف‌پور، محمود رفتاري و خادم پدر و برزگر بودم.

سيكل آن زمان، ديپلم حالا

مدرك تحصيلي من سيكل است، البته سيكل آن زمان، بالاتر از ديپلم حالاست با همين سيكل مي‌توانستيم به دانشكده افسري برويم. من در جاهاي مختلف فعاليت كردم، مثل معلمي البته به شكل روزمزدي، مدت هشت سال در دبستان جعفر اسلامي در محله خيام درس دادم، بعد ديدم امنيت شغلي ندارم. براي كسب درآمد بالاتر رفتم ميوه‌فروشي، مي‌رفتم ميدان شوش، پنج تن خربزه و هندونه مي‌آوردم، مي‌ريختم گوشه خيابان، آن زمان محله زندگي‌مون باقرآباد بود، بعد نصف قيمت مي‌فروختم، از همين راه تو آن محل معروف شدم و سرانجام توانستم از همين راه ميوه فروشي بخرم. البته اين را بگويم از كودكي در سينماها و صحنه‌هاي تئاتر بزرگ شدم، صبح با يك نون بربري مي‌رفتم ساعت 10 شب مي‌اومدم بيرون، تمام فيلم‌هاي ايراني را هم ديدم، از اولين فيلم تا آخرين فيلمي كه اين روزها اكران شده، فكر كنم نقش من در خروس جنگي خيلي به خودم نزديك بود، مردي كه از صبح تا شب فيلم مي‌بيند.

ازدواج

من دير ازدواج كردم، 47 ساله بودم كه تازه عاقل شدم و فهميدم كه بايد تشكيل خانواده و زندگي دهم. در سال 66 ازدواج كردم، دو پسر دارم و دو دختر... چون دير ازدواج كردم اختلاف سني من با اونا زياده... راستي تا يادم نرفته بگويم برادرم هم زمان‌هاي قديم بازي مي‌كرد، لقب هنري‌اش هم «فرزين» بود.

پورمخبر مي‌گويد: هميشه به بچه‌هايم مي‌گويم قدر جوانيشون رو بدونند و با دوستان ناباب رفاقت نكنند.

شعر و شاعري

شعر زياد مي‌خونم، بيشتر اين شعرها را هم نمي‌دانم كه از كدوم شاعرها هستند... در شهرهاي مختلفي كه مراسم جشن برگزار مي‌شه، دعوتم مي‌كنن براي آواز خواندن، آخرش هم، دستمزدم رو مي‌دن...

از او خواستيم، همان طور كه در فيلم‌ها و سريال‌ها، زياد ديالوگ‌هاي في‌البداهه مي‌گويد: براي ما يكي از شعرهايي را كه خودش سروده، بخواند و او هم براي ما خواند.

عصباني نشو غصه نخور، عوض غصه و غم پسته بخور

دو، سه مثقال چاي دم كن، رفع اندوه و غم و ماتم كن

بعد از اين با من غم ديده بگو، چاره غم زجوانمرد بجو و...

خنداندن مردم سخت است

خنداندن مردم كار سختي است، شما با كارهاي خيلي ساده مي‌توانيد گريه مردم را درآوريد، من دوستي دارم كه وضع مالي خيلي مناسبي دارد، اما آدم عبوسي است، يك روز رفتم پيش او و گفتم؛ تو آدم پولداري هستي، اما من هيچي ندارم، بخند ببينم چه كسي بهتر مي‌خندد؟ فقط نگاهم كرد اما من شروع كردم به خنديدن. اولش ظاهري مي‌خنديدم، اما بعد با ديدن قيافه دوستم خنده‌ام گرفت و او هم از خنديدن من خنده‌اش گرفت.

حرف‌هاي داداش بزرگه درباره داداش كوچيكه

حرف‌هاي «حامد صادقي» برادر بزرگ‌تر «علي» كه 13 ماه از او بزرگ‌تر است، در نوع خود جالب و شنيدني بود. خيلي از شماها دوست داريد بدانيد كه علي چگونه رشد كرد و پرورش يافت، در چه خانواده‌اي بزرگ شد و چگونه به اين وادي راه يافت، از اين رو با برادرش «حامد» كه برخلاف علي مجرد و مهندس مكانيك مي‌باشد به گفتگو نشستيم، از او تشكر مي‌كنيم كه عكس‌هاي كودكي خود و علي را در اختيار ما گذاشت، گزيده‌اي از حرف‌هاي «حامد صادقي» را بخوانيد...

هر دوي ما در محله پيچ‌شميران تهران به دنيا آمديم و چندي بعد به محله گرگان رفتيم و آنجا ساكن شديم.

پدرم 35 سال است در خيابان گرگان، مغازه تراشكاري دارد و هر روز به آنجا مي‌رود.

من و علي دوران دبستان را در مدرسه مكتب علي خيابان مازندران گذرانديم، لقب «علي»، «علي كوچولو» بود، او شيطون بود، اما شيطون باتربيت. آن سال‌ها مجموعه علي كوچولو از تلويزيون پخش مي‌شد و از آنجا كه علي ريزه ميزه و شيطون بود، نامش را در مدرسه «علي كوچولو» گذاشته بودند.

علي بچه شيريني بود، تا جايي كه مدير و معلمان او را بغل مي‌كردند و مي‌بوسيدند، كاسب‌هاي محل هم او را «علي كوچولو» صدا مي‌زدند.

من و علي، شنا را به شكل جدي دنبال مي‌كرديم، البته علي الان خيلي به پيست اسكي مي‌رود و در باشگاه استقلال هم ژيمناستيك كار مي‌كرديم، در خانه بالش‌ها را روي هم مي‌گذاشتيم و پارالل كار مي‌كرديم.

من و علي تابستان‌ها به پدر كمك مي‌كرديم. هر دو به طور كامل كار با دستگاه‌هاي تراشكاري را بلد هستيم.

مادرم ليسانس مددكاري اجتماعي دارد.

من از علي يك كلاس بالاتر بودم. راهنمايي هم در مدرسه شهيد منتظري بوديم، بعد من رفتم دبيرستان باهنر و علي رفت هنرستان...

علي فوق‌ديپلم كامپيوتر از دانشگاه ابهر دارد. خواهر كوچكمان در حال حاضر اول دبيرستان است.

علي يك روز در مدرسه راهنمايي شهيد منتظري سر كلاس آزمايشگاه، زماني كه معلم بچه‌ها را برده بود آنجا و همه در حال آزمايش بود، سالن پر از بخار شد، علي فكر كرد، آزمايشگاه آتش گرفته، كپسول را برداشت و به سمت همه پاشيد، كف كپسول، همه چيز را به هم ريخته بود، به همه گفت: فكر كردم آتيش گرفته، اما در واقع مي‌دانست آتيش نگرفته، اين هم يك خاطره از شيطوني‌هايش (برخلاف اين‌كه علي به ما گفت: من بچه آرامي بودم، گفتيم كه حرف‌هاي علي را نمي‌توني باور كني كه كدام شوخي است و كدام جدي)

بعضي موقع‌ها تو كوچه شوت يك ضرب بازي مي‌كرديم، اما بيشتر مواقع دوچرخه‌سواري مي‌كرديم...

شغل علي ايجاب مي‌كرد كه زودتر ازدواج كند تا كمتر در تيررس باشد.

علي پشتكار خوبي در كار دارد، از كودكي هم اين‌گونه بود.

پدرم يك روز كه علي داشت مي‌رفت سركار به او گفت؛ با اين شغل مخالف نيستم، اما سعي كن، طوري كار كني كه از تو به عنوان يك دستمال ابريشم ياد كنند، يعني وقتي كه كارت تمام شد، تو را بشويند و پهن كنند و از تو باز هم استفاده كنند.

اولين كار علي كه خيلي به چشم آمد، «بهترين تابستان من» بود كه در نقش يك نوجوان يزدي بازي كرد، بعد هم دردسروالدين با مهران مديري و از «كوچه اقاقيا»ي رضا عطاران و مرحوم منوچهر نوذري بود كه علي نام خود را در هنر طنز ايران جا انداخت.

از آنجا كه از كوچكي با علي بزرگ شدم، از اين رو زماني هم كه با شوخي با من صحبت مي‌كند، متوجه مي‌شوم كه جدي مي‌گويد يا شوخي؟

از كودكي هم علاقه شديدي به جوك گفتن داشت.

من و علي در سال 79، مغازه لوازم كامپيوتري باز كرديم و چند وقتي آنجا كار كرديم و كاسبي‌مان هم رونق گرفت، اما علي از زماني كه بازيگر شد، كمتر به مغازه مي‌آمد، از اين رو مغازه را بستيم و بعد هم فروختيم، مغازه‌مان سر خيابان سعدي بود.

در حال حاضر پروژه نفتي در عسلويه انجام مي‌دهم و يك كارخونه هم دارم كه عايق‌ بام درست مي‌كنيم به نام «پرگاس تيراژه» كه جايگزين ايزوگام است.

علي كه بازيگر شده بود، مغازه لوازم كامپيوتري ما هم خوب رونق گرفته بود، يك روز يادم مي‌آيد به خاطر علي به يك شركت، 80 مدل كامپيوتر فروختيم.

از آنجا كه هر دوي ما بچه شير به شير بوديم، دوران خردسالي، خيلي مامانمون را اذيت مي‌كرديم، دائما با هم بوديم و زياد دعوا مي‌كرديم.

من در بهمن 58 به دنيا آمدم، علي آذر 59، معمولا جشن تولدهايمان را در يك روز مي‌گرفتيم.

تولد در خانواده هنرمند

«رضا داوودنژاد» كه تا چندي پيش 180 كيلوگرم وزن داشت، اين روزها وزنش به 104 كيلوگرم رسيده، اين بازيگر كه اعتماد به نفس بسيار بالايي دارد و اين را مي‌شود از لاغر شدن او متوجه شد، در سال 1359 در خانواده‌اي هنرمند به دنيا آمد.

پدرش، عليرضا داوودنژاد از كارگردانان و بازيگران معتبر ايران است. عموي او محمدرضا بازيگر است و خواهرش زهرا، بازيگر و منشي صحنه مي‌باشد. آغاز فعاليت او با بازي در فيلم «بي‌پناه» ساخته پدرش در سال 65 و در شش سالگي‌اش رقم خورد. او در فيلم‌هاي زيادي از جمله؛ مصائب شيرين، بچه‌هاي بد، ملاقات با طوطي، هشت پا و هوو كه همه به كارگرداني داوودنژاد بود، بازي كرده وي در فيلم‌هاي چپ‌دست (آرش معيريان) و بانوي كوچك (مهدي صباغ‌زاده) و روزگار ما (رخشان بني‌اعتماد) بازي كرد. البته مجموعه‌هاي تلويزيوني او را هم نبايد ناديده گرفت كه از معروف‌ترين آنها مي‌توان به، پشت كنكوري‌ها، زندگي به شرط خنده، چراغ جادو و... اشاره كرد. براي او همه چيز از دوران كودكي شروع شد، از فيلم بي‌پناه در شش سالگي و بعد سال‌ها دوري از سينما و 12 سال بعد با مصائب شيرين و باز هم با پدر... در سال بعد عليرغم بازيگري با نگارش فيلمنامه اوليه «بچه‌هاي بد» به جرگه فيلمنامه‌نويسان هم پيوست، او ديگر زير چتر پدر نيست، چرا كه هنر خنداندن مردم كه آن هم مي‌دانيد چه سخت است را دارد و در تمام نقش‌هايي كه به او مي‌سپارند به خوبي ايفاي نقش مي‌كند.

دنياي بازيگري

اگر پدرم كارگردان نبود وارد اين حرفه نمي‌شدم، منكر اين قضيه نيستم، اما من از دوران كودكي در اين فضا و با اين افراد بزرگ شدم، اولين بار وقتي در فيلم «بي‌پناه» بازي كردم، همبازيانم؛ ابوالفضل پورعرب و فريماه فرجامي بودند، ستاره‌هاي آن روزهاي سينماي ايران... از طرفي پدرم هم بسيار سخت‌گير بود. اين موضوع را تمام كساني كه با وي از نزديك در ارتباط هستند، اذعان مي‌كنند. براي همين در سينما همه كار كردم، از دستيار كارگرداني، كار صحنه، مجري طرح، فيلمنامه‌نويسي تا بازيگري.

با رضا بيشتر آشنا شويد

آن زمان‌ها كه چاق بودم به خودم مي‌گفتم؛ اگر اراده كنم با چهل روز آب خوردن 30 كيلو وزن كم مي‌كنم، به طور مثال براي فيلم «مصائب شيرين» 120 كيلو شده بودم، بابا گفت؛ تا 90 كيلو نشوي نمي‌گذارم بازي كني، من هم مدتي گياهخواري به وزن مناسب رسيدم.

شده در طي 24 ساعت، پنج، شش تا فيلم ديده باشم. براي من هيچ تفريحي لذت‌بخش‌تر از ديدن فيلم نيست.

رضا، آدمي است بسيار خونسرد كه كمتر موضوعي عصباني‌اش مي‌كند و اين‌گونه افراد روحيه رومانتيكي دارند، اما مي‌گويد؛ در حين عصبانيت بسيار خشن خواهم شد.

12 شب 15 ارديبهشت ماه به دنيا آمدم.

در بين بازيگران با «علي صادقي» خيلي رفيق است.

استقلالي دوآتيشه است، اين موضوع را سه سال پيش در گفتگويي كه با او داشتيم، اعتراف كرده بود.

يك دوره ورزش كاراته را حرفه‌اي دنبال كرده بود و كمربند مشكي دارد.

تاكنون آدم چاقي نديدم كه مهربان نباشد.

بسيار شوخ‌طبع است، مي‌گويد: در اكثر ساعت‌هاي روز در حال خنديدن هستم.

پدرش در «لنگرود» استان گيلان به دنيا آمد.

منبع-خانواده سبز

  انتشار : ۲۸ مهر ۱۳۹۴               تعداد بازدید : 154
كسب درآمد اينترنتي روزانه حداقل100هزار تومان تضميني

كسب درآمد اينترنتي روزانه حداقل100هزار تومان تضميني

⚡ این پکیج دربهمن سال 1402 آپدیت شد⚡ ✨ با پول یک چیپس و پفک صاحب کسب و کار پردرآمد شوید✨ فقط تا مدت محدود سلام دوست خوبم اگه از زندگي و كارت رضايت نداري.. اگه از وضعيت روحي و بي پولي خسته شدي.. اگه احساس ميكني هميشه تو تمامي كارها بازنده اي و اعتماد به نفس پاييني ... ...

پکیج حرفه ای کسب درآمد میلیونی ( تضمینی و تست شده)

پکیج حرفه ای کسب درآمد میلیونی ( تضمینی و تست شده)

بسم الله الرحمن الرحیم ✓آپـدیـت جـدیـد فروردین مـاه ۱۴۰۳✓  **کسب درآمد از اینترنت روزانه تا ۲/۰۰۰/۰۰۰ میلیون تومان تضمینی و تست شده** ☆☆آموزش صفر تا صد کسب درآمد اینترنتی بالای ۵۰/۰۰۰/۰۰۰ میلیون تومان ماهانه، پشتیبانی ۲۴ ساعته ۷ روز هفته، ۱۰۰%حلال شرعی، کاملاً واقعی و ... ...

راهنمای پین اوت صفحه آمپر و قطعات الکترونیکی و انزکتوری خودرو

راهنمای پین اوت صفحه آمپر و قطعات الکترونیکی و انزکتوری خودرو

یکی از مراحل عیب یابی و رفع عیب سیستم های الکتریکی و الکترونیکی خودرو، شناخت محل دقیق پایه ها و تست سیم و یا قطعه مربوطه می باشد بدین منظور تعمیرکاران از کتابچه ها و نقشه های متعددی استفاده می کنند در اختیار داشتن چنین نقشه هایی نیازمند صرف هزینه و مطالعه کتابهای تعمیراتی ... ...

نمونه سوالات کارشناس امور زمین با پاسخنامه

نمونه سوالات کارشناس امور زمین با پاسخنامه

دانلود نمونه سوالات کارشناس امور زمین با پاسخنامه قانون جلوگیری از خرد شدن اراضی کشاورزی و باغی به همراه جزوه + خلاصه نکات قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغی به همراه جزوه + خلاصه نکات قانون ضوابط واگذاری اراضی ملی و دولتی به همراه جزوه + خلاصه نکات به همراه نکات مهم و ... ...

دانلود طرح لایه باز اعلامیه ترحیم (11) (دانش یاران)

دانلود طرح لایه باز اعلامیه ترحیم (11) (دانش یاران)

دانلود طرح لایه باز اعلامیه ترحیم (11)   دانلود طرح لایه باز اعلامیه ترحیم لطفا جهت دانلود فایل عملیات خرید را انجام دهید توجه داشته باشید بعد از اتمام خرید فایل در دو نسخه قابل دانلود می باشد 1- دانلود فایل از لینک 2 - دانلود فایل ازایمیل وارد شده توسط شما در صورت به ... ...

دانلود کتاب صوتی اندازگیری سنجش و ارزشیابی آموزشی دکتر سیف

دانلود کتاب صوتی اندازگیری سنجش و ارزشیابی آموزشی دکتر سیف

دانلود کتاب صوتی اندازگیری سنجش و ارزشیابی آموزشی دکتر سیف با فرمتmp3  کتاب اندازه گیری سنجش و ارزشیابی آموزشی از دکتر علی اکبر سیف یکی از کتاب هایی است که شما را با مفاهیم و اصطلاحات مهم حوزه های سنجش اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی آشنا می کند .دانشجویان و اساتید و ... ...

دانلود "کتاب صدای خود را آزاد کنید"pdf+فایلهای تمرینی

دانلود "کتاب صدای خود را آزاد کنید"pdf+فایلهای تمرینی

دانلود کتاب"صدای خود را آزاد کنید" نوشته : راجر لاو pdf+فایلهای صوتی تمرینی همراه کتاب با یادگیری تکنیکهای ساده راجر لاو هر کسی می تواند صاحب صدایی قوی برای صحبت کردن و صوتی زیبا برای خواندن شود. او با نظریه انقلابی و ارائه مفهوم صدای میانی،شما را به دنیای جدیدی از ... ...

دانلود  نمونه سوالات تستی مهارتهای هفتگانه icdl

دانلود نمونه سوالات تستی مهارتهای هفتگانه icdl

دانلود pdf رایگان نمونه سوالات icdl با جواب، برای داوطلبانی که به دنبال آمادگی برای آزمون icdl هستند، بسیار مفید است. این فایلها حاوی بیش از 1500 سوال در موضوعات مختلفی از جمله کار با ویندوز، صفحه‌آرایی، اکسل، اکسس و… است که به صورت کاملاً رایگان در اختیار شما قرار می‌گیرد. ... ...

نرم افزار اندروید دیکشنری آلمانی به آلمانی لانگنشایت برای خارجی زبان ها ( Langenscheidt Großwörterbuch Deutsch als Fremdsprache )

نرم افزار اندروید دیکشنری آلمانی به آلمانی لانگنشایت برای خارجی زبان ها ( Langenscheidt Großwörterbuch Deutsch als Fremdsprache )

Langenscheidt Großwörterbuch Deutsch als Fremdsprache   اگر با زبان آلمانی سرو کار دارید و تحقیق کرده باشید، حتما اسم موسسه Langenscheidt را شنیده اید. این دیکشنری که تقریبا تمام دبیران زبان آلمانی به بی نظیر بودن این دیکشنری هم عقیده هستند، دارای یکی از گسترده ترین دایره ... ...

پکیج آموزش فعالسازی انرژی درون و پرورش نیروهای درون

پکیج آموزش فعالسازی انرژی درون و پرورش نیروهای درون

پکیج آموزش فعالسازی انرژی درون که به شما فعال کردن چاکرا ، کندالینی ، انرژی درمانی ، قدرت پرانا و خیلی آموزش های فوق العاده دیگر که در ادامه معرفی خواهند شد آموزش داده خواهد شد. شما با دو کتاب "انرژی درون" با 500 صفحه و "پرورش نیروهای درون" با 150 صفحه می باشند آشنا خواهید ... ...

اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

استان آذربایجان غربی شهر ارومیه، خیابان شهیدمحمدمنتظری ، کوچه شهیداخباری پلاک 9

اعتماد شما اعتبار ماست

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما