به عنوان يك حقوقدان . . .
به نظرم شوراي نگهبان موظف به اجراي قانون است. اسمش را هم نبايد سختگيري گذاشت اما اجراي دقيق قانون در ايران منتهي به حذف سلايق سياسي نخواهد شد اگر يك وقت سليقهاي حذف شد يعني اينگه قانون را دقيق اجرا نكرديم. همين دفعه با وجود سختگيريهايي كه مورد ادعا واقع شده كه فعلا در موردش داوري نميكنم مردم توانستند ليستهاي مورد علاقه خود را انتخاب كنند. بايد خدا رو شكر كنيم همه خوشحال باشيم كه مردم خوشحال هستند از انتخاب خود. همين. به عنوان يك حقوقدان تاييد ميكنم كه نسل دومي آمده است. درست است. امر ميموني است اما يك خطر دارد. نسل دوم به عقبه خود توجه كنند. ممكن است بگوييم افرادي داراي تجربه هستند ٥ نفر را به مجلس فرستادند اين افراد كه جوان هستند بايد سعي كنند پشتوانه فكري قوي و كار حزبي و سياسي گروهي را تجربه كنند. اگر اينگونه نشود اتفاقات تاخ مجالس گذشته باز هم تكرار ميشود. وقتي مردم چپها را به مجلس بفرستند به خواسته خود نرسند، راستها را بفرستند و به خواسته خود نرسند اين ممكن است جامعه را به انتخابهاي اشتباه بكشاند. مردم هم اشتباه ميكنند. مردم هم ممكن است لجبازي كنند. مثل يك فرد. جامعه ممكن است لجيازي كند پس نبايد مردم را به انتخابهاي بد و خطرناك وادار كنيم. همه گروهها بايد اين احساس مسووليت ملي را داشته باشند كه از اين فرصت استفاده كنند و با استفاده از تجربيات ديگران، عمل كنند البته خيلي از آدمهاي با تجربه هستند چه از راست و چه از چپ متاسفم كه چرا وارد انتخابات نشدند. آدمهاي باتجربهاي بودند من آرزو داشتم كه بيايند. ولي حالا كه بيرون هستند اين وقت و تجربه را در ايران راحت دود ميكنيم و ميسوزانيم. نمايندهاي كه در چند دوره مجلس بوده موفق بوده و صاحب فكر است اين فرد را بايد به عنوان يك سرمايه نگاه كنيم. ارتباط اين جوانان بايد با آنها وجود داشته باشد تا تصميماتي پخته داشته باشند.
برد و باخت در اين ميدان نبايد باعث شود بازندهها پشت پا به برندهها بزنند در مسير كار. لجاجتهاي بچه گانه را كنار بزنيم با عنوان يك اقليت موثر نقاد با حسن نيت طرف اكثريت را زيرنظر داشته باشيم تا انها هم در سايه اين نگاه نقادانه ما نظم بگيرند. سراغ اينكه همديگر را نارحت كنيم و تنه به هم بزنيم نرويم و الا همه اين ديوار مثل يك دومينو ميريزد و هيچ ثمري نخواهد داشت.
شورا با تمام سختگيريها كه نسبت به تاييدصلاحيتها داشت اما شاهد يك بياخلاقي در زمان تبليغات بود. گروههايي از ليست مورد تاييد شوراي نگهبان به عنوان انگليسي ياد كردند. انتظار اين بود كه نهاد شوراي نگهبان يا فقهاي آن واكنشي داشته باشند اما اينگونه نشد. حتي از تصميمات خود حاضر به دفاع نشدند.
سخنگويي مسائل مختلفي دارد سخنگو بايد با جاهايي ارتباط مستمر داشته باشد. صدا و سيما نهادي است كه بدنه كارشناسي و مجريان و افراد خدوم و انقلابي و با حسن نيت زياد هستند ولي در مجموع صدا و سيما رسانه مطلوب و محبوب من نيست. من به علت ارتباط حرفهاي با صدا و سيما رفت و آمد دارم. و فكر مينم بخشي از گناه علم شدن بشقابهاي ماهوارهاي بر گردن صدا و سيما است. اما نخستينبار كه سراغ من امدند، به خبر نگاران گفتم كه اگر قرار باشد كه نصف اين دوستان كانديداها را متهم به انگليسي بودن كنند و بگويند چون شما مورد حمايت انگليس هستيد و آنها هم بگويند انگليس زرنگتر از اين حرفها است كه مستقيما از كسي حمايت كند. انگليس ٤ قرن وزارت مستعمرات داشته است. دهاتهاي ما را بلد است. همه فرقههاي ديني و مذهبي و گرايشهاي صوفي گرايانه ايران را با جزييات را تحقيق كردند انوقت روباه پير شايد اگر قرار باشد از يكي حمايت كند قطعا حساسيتهاي ملت ايران را مد نظر قرار ميدهد. ممكن است طرف مقابل بگويد اين گار انگليس حمايت از طرف از مقابل بوده است. اين كار انگليس كه ما را در ليست برتر مورد علاقه خود نشان داده چون روحيات ملت ايران را ميدانسته ميخواسته آن يكي را جلو بگذارد. اگر هر دو طرف اينگونه استدلال كنند چه اتفاقي ميافتد. بالاخره نتيجه ميگيرند كه نصف اين مجموعه انگليسي است. خيلي بد است يعني اينقدر انگليس در ايران اقتدار دارد كه اين مملكت با وجود شوراي نگهبان و وزارت كشور نصف داوطلبان انگليسي از آب در بيايند؟ اسم اين را من هم جز بياخلاقي چيز ديگري نميگذارم و انشاءالله كه همه ما كه سردمدار اخلاق و التزام عملي به اسلام هستيم بايد رفتارهاي خود را مورد بررسي قرار دهيم. بله بايد مواظب نفوذ باشيم و حتما بيگانگان سعي ميكنند كساني را حتي در بين نخبگان سياسي داشته باشند و احتمالا دارند اما اين احتمال باعث نميشود رفتارهاي عادي خود را كنار بگذاريم و بگوييم چون ممكن است يك نفر در صد نفر عامل بيگانه باشد يا متاثر از تفكرات بيگانه ما يك گروهي را متهم كنيم به اينكه بيگانه پرستيد يا عوامل نفوذي بيگانه هستيد. من به نفوذ و توطئه اعتقاد دارم آن را توهم نميدانم اما رفتاري كه در برابر نفوذ بايد داشته باشيم اين است كه شما هم كياست بخرج دهيد. دستگاههاي اطلاعاتي دقيق كار كنند و به مردم هشياري بدهند بدون اينكه كسي را مستقيم يا غير مستقيم با تعريض متهم و محكوم به انگليسي بودن كنيم. در ايران اتهام به انگليسي بودن مهمترين ناسزايي است كه ممكن است به كسي بگوييم. ما در انتخابات حق نداريم به كسي ناسزا بگوييم. من هم متاسفم. چتر يكي از جريانهاي سياسي ما بسيار گسترده است. عيب ندارد. ممكن است بگويند ما با جذب حداكثري ميخواهيم مردم ايران را غير خودي تلقي نكنيم بيشترشان را به زندگي سياسي وارد كنيم. اما حواسمان باشد در اين گروه بزرگي كه راه انداختيم هر چند وقت يكبار بر خطوط قرمز خود تاكيد كنيم. ما بايد مخالفان كوچك را به طرفداران نظام اسلامي تبديل كنيم. نه اينكه هركدام را در همان وضعيت نگه داريم و مجموعهاي از اعتقادات را بدون اراءه مانيفستي رو شن كنار هم انبار يا با هم مخلوط كنيم. در همه جناحها از جمله اصلاحات انسانهاي فرهيخته و متدين و جانبازان جنگ و جهاد و دلسوزمملكت حضور دارند آن آدمها بايد شعارهاي اصلي را كه استحكام بخش پايههاي نظام اسلامي است را هر چند وقت يكبار تقويت و تكرار كنند و حالا كه چتري گسترده دارند اين شعارها را تبديل به باور براي طرفداران كنند. اين امكان كه در گروه انها نفوذي باشد وجود دارد. اما اين خطر هزينه بالايي است كه براي جذب حداكثري بايد پرداخت شود. ممكن است كساني باشند كه حكومت ديني را زير سوال ببرند يا در اثر هيجان ناشي از پيروزي به حواشي بپردازند. يك مقدار از اين جو زدگي در همه جناحها خصوصا در اصلاحات جلوگيري كنيم. اسلام، صلوات، تكبير، تسبيح، بسيج و... فقط براي يك جناح در اين كشور نيست. اصلاحطلبان هم نبايد اجازه دهند مظاهر تدين و تشيع توسط يك جناح مصادره شود. آنها بايد تقويتكننده و مدعي اين ارزشها باشند من در جمعي بودم كه دوستان شروع به دست زدن كردن. دست زدن كه خلاف شرع نيست عيب ندارد. جايي هم كه دو نفر خارجي نشستند ما نميتوانيم صلوات والله اكبر سر دهيم. اما وقتي يك عادت خوبي را بعد از انقلاب و امام پيدا كرديم و اينكه يك شخصيتي را ببينيم صلوات بفرستيم اين را نبايد منحصر به گروه ويژه شود. اين ظواهر كم اهميت تا ارزشها ي عميقتر براي اصلاحطلبان هم هست. حال كه هست آن را فرياد بزنند تا به مسلمات طرفدارانشان تبديل شود. ظواهر ديني و شعارهاي ديني و محكمات انقلاب را بايد به صورت پررنگ در تمام جناحهاي سياسي ببينيم. متدينين سنتي ما به ژستهاي غربي حساس هستند حق هم دارند ما از اين راه گزيده ايم. ما ميدانيم دين ما به ظاهر و كلام و شعارها حساس است. لذا كلام سياسي ما قلم سياسي ما و لباس و شعار سياسي ما هرچقدر نزديك به دشمنان ما نباشد و به صورت صريحتري نزديك به شعارهاي شيعي و انقلابي ما باشد موفقيت بيشتري داريم و عاقبت بهتري در انتظار ما خواهد بود اگر هم قرار است اصلاح كنيم به معناي واقعي بايد از اين راه اصلاح كنيم. كار را به دست عقلا بدهيم. در بين اصلاحطلبان، اصلاحطلب اصولگرا و بين اصولگرايان، اصولگراي اصلاحطلب وجود دارد. اجازه ندهيم كساني كه حاشيهسازي ميكنند كار را از دست عقلا در بياورند. يك نوع عوام گرايي مذموم توام با ماجراجويي نبايد دامن نخبگان ما را بگيرد.
مجلس خبرگان پنجم حواشي كمتري از مجلس دهم نداشت. اين حواشي از همان زمان شروع شد. شايد بتوان دليل اين تصميمگيري را حضور چهرههاي معروف سياسي از روحانيون تهران دانست. در بحث آزمون شايد خيلي متفاوت با كانديداها برخورد شد. در همين خبرگان كساني بودند كه بدون آزمون وارد انتخابات شدند. اما سيد حسن خميني مستثنا شد و شورا تاكيد داشت كه به دليل عدم شركت در آزمون صلاحيت علمي ايشان تاييد نشده است. اين تبعيضات چگونه توجيهپذير است؟
در مورد شيوه ارزيابي صلاحيت توسط شش عضو فقيه من اطلاعات كاملي ندارم. تا زماني كه اطلاعيه دادند و با توضيحاتي كه آقاي مومن به من دادند بطور مستمر گفتم قاعده كلي آزمون است. اما فقها نميخواهند آزمون دليل منحصر باشد. براي همين هم گفتم كه اصولا كسي كه در آزمون شركت نكرده فرصت احراز صلاحيت را از دست داده است. اصوللا را به همين جهت ميگفتم كه آيتالله مومن تاكيد داشتند كه اختيار فقها با آزمون هم وجود دارد و سلب نميشود. آيا پذيرش بدون آزمون هم قواعدي داشت و قواعد چه بود اطلاعي ندارم.